روز پطرس رسول
امروز روز گرامیداشت حضرت پطرس است. برای ما تشویقآمیز است که عیسی پطرس را برگزید تا آن صخرهای باشد که کلیسایش را بر آن بنا کند. پطرس اغلب اوقات «خیط میکاشت»، یا «خراب میکرد». غالباً نیز باعث روشنشدن مسائل میشد؛ او قدم ایمان برمیداشت، نظر خود را ابراز میکرد، و سرانجام دانست که خداوندگارش را دوست میدارد. مایل بود بیاموزد، و وقتی اشتباه میکرد، حاضر بود خطای خود را بپذیرد و برخیزد و دوباره شروع کند. در واقع، او آن نوع صخرهای بود که خدا مایل بود بهکار ببرد.
در فصل دهم کتاب اعمال، ماجرای مهم بازشدن چشم پطرس را بخوانید. این ماجرا با رؤیایی در وسط روز آغاز شد و با موعظهای ناتمام خاتمه یافت. برای او تکاندهنده بود که دریابد نقشههای خدا بینهایت بزرگتر از آن هستند که او تصور میکرد، نقشههایی که شامل مردمانی میشد که در نظر او خارج از محدودۀ محبت خدا قرار داشتند- یعنی غیریهودیان.
همۀ اینها در اشعیا آمده است. از بطن تجربۀ دردناک تبعید، یک منظرۀ زیبا پدیدار میگردد، این منظره که نقشههای خدا بس فراتر از بازگشت ایشان از تبعید بود، بازگشتی که آنقدر انتظارش را میکشیدند. هدف خدا، از طریق خادمش، فقط این نبود که قوم اسرائیل به زادگاه خود بازگردند، بلکه این نیز که بهواسطۀ این بازگشت، دروازۀ امید به روی «همۀ» ملتها گشوده شود.
محدودساختن محبت و نیکویی خدا به مردمانی نظیر خودمان، بیانگر اینست که پی نبردهایم خدا واقعاً کیست. اشعیا این را آموخت. پطرس این را آموخت. ما نیز باید به آموختن آن ادامه دهیم.
محبت خدا شامل همۀ انسانها است.