نان روزانه

کلام امروز: انجیل متی ۱۲‏:‏۱‏-‏۲۱ | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزامیر ۵۰اشعیا ۲۵‏:‏۱‏-‏۹

جای تعجب نیست که فریسیان بیرون رفتند و با هم مشورت کردند که چگونه او را بکشند. عیسی- در روز شَبّات- وارد کنیسۀ آنها شده بود، و به دنبال کسی می‌گشت که بتواند با شفا دادنش، حقیقتی مهم را اثبات کند؛ اینکه عیسی صاحب شَبّات است.
ادعای عیسی که به‌طرز خطرناکی بحث‌برانگیز بود، با دفاع او از کارهای شریعت‌شکنانۀ شاگردانش، وخیم‌تر هم شد. چرا که آنها اجازه نداشتند در روز شَبّات محصولی را برداشت یا خرمن‌کوبی کنند؛ اهمیتی هم نداشت که این کار، چقدر جزئی یا مرتکبین آن، چقدر گرسنه باشند.

اگرچه شریعت در این مورد کاملاً صریح و مفسران نیز بر سر معنی آن هم‌نظر بودند، اما شاید فریسیان می‌توانستند مباحثه‌ای عاقلانه را در چارچوب استدلال‌های فقهی یهود تحمل کنند. آنچه آنان نمی‌توانستند تحمل کنند، پیش‌فرض‌های کفرآمیز عیسی بود؛ اینکه با وجود او، چیزی بزرگ‌تر از داوود، معبد و شَبّات به میان‌شان آمده بود.

مناقشه بر سر چنین نمادهای بنیادینی از هویت ملی و مذهبی- که تصور می‌شد بقای قومی و وعده‌های نجات به آنها بستگی دارند- بی‌تردید به رویارویی و مواجهه و یا حتی اتفاقاتی بدتر منجر می‌شد. البته عیسی در اینجا، از نزاع و دعوا دوری کرد. او آنجا را ترک کرد تا عظمت درونی خود و روش به‌کار گرفتن آن را برای همگان مشخص کند. عیسی خادم خدا و حامل روح خداست. او عدالت را برای قوم‌ها به ارمغان آورده و این کار را با حِلم انجام می‌دهد. او نیِ خُردشده را نخواهد شکست و فتیلۀ نیم‌سوخته را خاموش نخواهد کرد، بلکه مایۀ امید و شفا خواهد بود. به همین دلیل، در این ایام می‌سراییم: «آمین. خداوند عیسی، بیا!»

دعای امروز

ای خدای قادر مطلق،
فیض عطا کن تا اعمال تاریکی را بزداییم
و زره نور بر تن کنیم،
در این دوران زندگی فانی،
که پسرت عیسای مسیح برگزید تا با فروتنی عظیم نزد ما آید؛
تا در روز واپسین،
آنگاه که او دوباره در جلال ملوکانۀ خویش باز آید
تا زندگان و مردگان را داوری کند،
بتوانیم در حیات جاودانی برخیزیم؛
در نام او که زنده است و با تو حکومت می‌کند،
در اتحاد با روح‌القدس،
یک خدا، حال تا ابدالآباد.

مطالعهٔ کتاب مقدس

انجیل متی ۱۲‏:‏۱‏-‏۲۱

در آن زمان، عیسی در روز شَبّات از میان مزارع گندم می‌گذشت. شاگردان او به علت گرسنگی شروع به چیدن خوشه‌های گندم و خوردن آنها کردند. فَریسیان چون این را دیدند به او گفتند: «نگاه کن، شاگردانت کاری انجام می‌دهند که در روز شَبّات جایز نیست.» پاسخ داد: «مگر نخوانده‌اید که داوود چه کرد، آنگاه که خود و یارانش گرسنه بودند؟ به خانۀ خدا درآمد و خود و یارانش نان حضور را خوردند، هرچند خوردن آن برای او و یارانش جایز نبود، زیرا فقط کاهنان بدان مجاز بودند. یا مگر در تورات نخوانده‌اید که در روزهای شَبّات، کاهنان در معبد، حرمتِ شَبّات را نگاه نمی‌دارند، و با این همه بی‌گناهند؟ به شما می‌گویم کسی در اینجاست که بزرگتر از معبد است! اگر مفهوم این کلام را درک می‌کردید که ”رحمت را می‌پسندم، نه قربانی را،“ دیگر بی‌گناهان را محکوم نمی‌کردید. زیرا پسر انسان صاحب شَبّات است.» سپس آن مکان را ترک گفت و به کنیسۀ آنان درآمد. در کنیسه مردی بود که یک دستش خشک شده بود. از عیسی پرسیدند: «آیا شفا دادن در روز شَبّات جایز است؟» این را گفتند تا بهانه‌ای برای متهم کردن او بیابند. او بدیشان گفت: «اگر یکی از شما گوسفندی داشته باشد و آن گوسفند در روز شَبّات در چاهی بیفتد، آیا آن را نمی‌گیرد و از چاه بیرون نمی‌آورد؟ حال، انسان چقدر باارزشتر از گوسفند است! پس نیکویی کردن در روز شَبّات جایز است.» سپس به آن مرد گفت: «دستت را دراز کن!» او دستش را دراز کرد و آن دست، مانند دست دیگرش سالم شد. امّا فَریسیان بیرون رفتند و با هم مشورت کردند که چگونه او را بکشند. چون عیسی از این امر آگاه شد، آن مکان را ترک گفت. امّا عدۀ بسیاری از پی او رفتند و او جمیع ایشان را شفا بخشید این واقع شد تا گفتۀ اِشعیای نبی به انجام رسد که: «این است خادم من که او را برگزیده‌ام، محبوب من که جانم از او خشنود است. روح خود را بر وی خواهم نهاد و او عدالت را به قومها اعلام خواهد داشت. نزاع نخواهد کرد و فریاد نخواهد زد؛ و کسی صدایش را در کوچه‌ها نخواهد شنید. نیِ خُرد شده را نخواهد شکست و فتیلۀ نیم‌سوخته را خاموش نخواهد کرد، تا عدالت را به پیروزی رساند. نام او مایۀ امید برای همۀ قومها خواهد بود.» '

مزامیر ۵۰

یهوه، خدای خدایان، سخن می‌گوید و زمین را از محل طلوع آفتاب تا محل غروبش فرا می‌خواند. از صَهیون، که کمال زیبایی است، خدا تجلی می‌کند. خدای ما می‌آید و خاموش نخواهد ماند؛ آتش پیش رویش فرو می‌بلعد، و تند‌باد گرداگردش می‌خروشد. آسمان را در بالا فرا می‌خواند، و زمین را، تا بر قوم خود داوری کند: «سرسپردگان مرا نزد من گرد آورید آنان را که با من به قربانی عهد بسته‌اند.» آسمانها دادگری او را اعلام می‌کنند، زیرا خدا، خودْ داور است. سِلاه «ای قوم من بشنوید تا سخن گویم، و ای اسرائیل، تا بر ضد تو شهادت دهم. من خدا هستم، خدای تو. به سبب قربانیهایت نیست که توبیخَت می‌کنم، قربانیهای تمام‌سوز تو همواره در نظر من است. گوساله‌ای از خانۀ تو نمی‌گیرم و نه بزی از آغلت، زیرا تمامی حیوانات جنگل از آن منَند، و چارپایانی نیز که بر هزاران کوهند. همۀ پرندگان کوهستانها را می‌شناسم، و هر جُنبندۀ صحرا از آن من است. اگر گرسنه بودم، تو را خبر نمی‌دادم، چه، جهان و هرآنچه در آن است، از آن من است. آیا من گوشت گاوان را می‌خورم یا خون بُزان را می‌نوشم؟ قربانیهای تشکر به خدا تقدیم کن، و نذرهای خویش را به آن متعال ادا نما، و در روز تنگی مرا بخوان؛ من تو را بیرون خواهم کشید، و تو مرا جلال خواهی داد.» اما به شریر، خدا چنین می‌فرماید: «تو را چه که فرایض مرا بیان کنی و عهد مرا بر زبان رانی؟ چراکه از تأدیب من بیزاری و کلام مرا پشت گوش می‌اندازی. چون دزد را می‌بینی، به او روی خوش نشان می‌دهی، و با زناکاران هم‌پیاله می‌شوی. دهان خویش به بدی می‌گشایی و زبانت را به فریب عادت داده‌ای. به سخن گفتن بر ضد برادرت می‌نشینی، و بر فرزند مادرت افترا می‌زنی. این کارها را کردی و من خاموشی گزیدم؛ پس پنداشتی که من نیز چون توام. اما حال تو را توبیخ خواهم کرد و تقصیراتت را در برابر دیدگانت خواهم گسترد. «ای فراموش‌کنندگان خدا، این را دریافت کنید، مبادا شما را بدرم و رهاننده‌ای نباشد. آن که قربانیهای تشکر تقدیم می‌کند، مرا حرمت می‌دارد؛ آن که راه خویش می‌پاید، نجات خدا را به او نشان خواهم داد.»'

اشعیا ۲۵‏:‏۱‏-‏۹

ای یهوه، تو خدای من هستی، تو را برمی‌افرازم و نامت را می‌ستایم، زیرا که اعمال عجیب کرده‌ای، و تدبیرات قدیم خود را به انجام رسانیده‌ای، در امانت و راستی. شهر را به پشته‌ای بدل کرده‌ای، و شهر مستحکم را به ویرانه‌ای؛ کاخ بیگانگان دیگر شهری نیست، و هرگز از نو بنا نخواهد شد. پس ملتهای نیرومند تو را حرمت خواهند داشت، و شهرهای اقوامِ ستم‌پیشه از تو خواهند ترسید. تو برای بینوایان پناهگاه بوده‌ای، پناهگاهی برای نیازمندان به هنگام تنگی. در توفانها آنان را سرپناهی، در گرمای روز سایۀ خود را بر آنان می‌گستری. زیرا دَم ستمگران مانند وزش توفان است بر دیوار، و چون گرمای بیابان. تو هیاهوی بیگانگان را خاموش می‌سازی؛ چنانکه سایۀ ابری گرمای سوزان را فرو می‌نشاند، همچنان آواز ستمگران خاموش می‌گردد. خداوند لشکرها در این کوه ضیافتی بر پا خواهد کرد، ضیافتی از خوراکهای لذیذ برای جمیع ملتها. ضیافتی از شراب کهنه، خوراکهای پر مغز و مرغوبترین شرابها. او پوششی را که بر تمام ملتها افکنده شده است، و سِتری را که بر جمیع قومها گسترده است، در این کوه فرو خواهد بلعید. او مرگ را تا به ابد فرو خواهد بلعید؛ خداوندگارْ یهوه اشکها را از هر چهره خواهد زدود، و ننگ قوم خویش را از تمامی زمین بر خواهد گرفت، زیرا که خداوند سخن گفته است. در آن روز خواهند گفت: «هان این خدای ما است که منتظر او بودیم تا نجاتمان بخشد. این خداوند است که منتظر او بودیم، پس در نجات او وجد و شادی کنیم.» '

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.