توصیف لوقا دربارهٔ سفر عیسی از جلیل به اورشلیم، روشن و قاطع است. این بازتابی از شفافیتی است که از تجربهٔ شورانگیز و سرشار از دعای بالای کوه سرچشمه میگیرد. مانند ایلیا، عیسی «به بالا برده میشود». بر خلاف ماجرای ایلیا، ارابهٔ آتشینی در کار نیست، بلکه سفر محبت، از طریق رنج و مرگ، بهسوی حیات و شادمانی است. عیسی این سفر را آگاهانه میپذیرد و بهسوی اورشلیم روی مینهد.
این سفری است که دیگران را مجذوب خود میکند، اما طیکردن آن بسیار دشوار است. برخی مانند سامریان ترجیح میدهند که این سفر مقصد دیگری داشته باشد؛ زیرا کوه مقدس آنان جِرزیم است نه اورشلیم. برخی دیگر، مانند شاگردان، سفری اختصاصی میخواهند و برای آنان که در مسیری متفاوتند، نزول داوری و نابودی را میطلبند. دیگران میخواهند با عیسی همراه شوند، اما برای پیروی از عزم راسخش در تقلایند. آنان فقط وقتی با او همراه میشوند که با دیگر مسئولیتها و علایقشان هماهنگ باشد.
به این دلایل، همراهی با عیسی برای ما نیز همچنان سفری دشوار است: انتخاب مسیر درست، نه لزوماً مسیری راحتتر یا نزدیکتر؛ گامبرداشتن با محبت، بدون ترس، نفرت یا برتریجویی؛ پیرویِ آزادنه؛ توانایی رهاکردن هر چیزی که ما را به عقب بازمیگرداند و کنار گذاشتن بعضی از چیزهای خوب برای انتخاب بهترین چیز.
این یک چالش است، چالشی واقعی و هرروزه، اما زندگیبخش و رهاننده.