یوحنا ۳۶:۸
پس اگر پسر شما را آزاد کند، براستی آزاد خواهید بود.
لونگ سینگ
او از شرق لائوس، نزدیک مرز ویتنام شمالی میآمد. دکتری جادوگر و معتاد به تریاک. وی از زمانی که هنوز خردسال بود به تریاک معتاد شده بود. هر وقت که گریه میکرده، پدرش برای آرام کردن و خوابانیدن وی، به او شیره تریاک میخورانده است. البته با دوز خیلی پایین، تقریباً یک یا دو قطره را روی دستمالی میچکانده و آن را در دسترس لونگ سینگ میگذاشته تا دستمال را بمکد و آرام آرام به خواب برود. در طی سالیان متمادی دوز تریاک میبایست افزایش مییافت تا کفاف نیاز وی را بدهد. اکنون او به عنوان یک پناهنده از بخش کمونیستی لائوس به روستای ما در غرب لائوس آمده است. مردی فقیر و بیچیز که نه خانه داشت، نه وسیلهای و نه آیندهای. آدمی به تمامی معنا درب و داغون، در سن چهل و پنج سالگی. چنان معتاد به تریاک که من تا آن زمان هرگز ندیده بودم. بیش از چهل و چهار سال مصرف مواد مخدر بهایی بسیار سنگین میطلبید. در چنین موقعیتی بود که وی مسیح را یافت. پیش از آن هرگز درباره انجیل چیزی نشنیده بود، اما وقتی از عیسی شنید، برای نخستین بار در زندگیاش تصمیمی گرفت: اینکه از عیسی پیروی نماید. هیچ وقت اولین دعای او را فراموش نخواهم کرد. نمیدانست که چگونه یا حتی خطاب به چه کسی باید دعا کند. دعایش خیلی ساده بود، اما از اعماق قلب مردی نومید بر میآمد: «ای شیطان من چهل و پنج سال از تو پیروی کردهام. من برده تو بودهام». سپس لونگ سینگ روی گرداند و به آسمان نگاه کرد و گفت: «خدایا، من میخواهم از تو پیروی نمایم. لطفا مرا بپذیر. میخواهم برای همیشه بنده تو باشم». خدا او را بنده خویش نساخت… او را فرزند خود کرد و به او رهایی از تریاک و ارواح شریر را هدیه داد. اگر پسر شما را آزاد نماید، بهراستی آزاد خواهید بود. هیچ چیز برای او آنقدر سخت نیست که از عهده انجامش برنیاید.