متی ۴:۴
انسان تنها به نان زنده نیست.
هریستو کولیچف
خدا به ما میآموزد که برای نان روزانه خود دعا کنیم، اما نمیگوید که فقط فکرمان باید به نان روزانهمان معطوف باشد. نام دیگر تلاش کردن برای به دست آوردن نان، «تنازع بقا» است. مردم حاضرند به هر زد و بند متوسل شوند تا نان خود را به کف آورند. زمانی که من به زندان افتاده بودم، به سختی لقمهای غذا گیر میآمد. وقتی یونیفورم زندانیان را به ما دادند، پسری از تنگ بودن شلوارش شکایت کرد. ناظر زندان گفت: «اصلا نگران نباش، بهزودی برایت گشاد خواهد شد.»
فهمیدم که اوضاع از چه قرار است. هر روز دعا میکردم: «خداوندا، تو پنج هزار نفر را با پنج نان و دو ماهی سیر کردی. تنها تکهای نان برای من کافی است، ای خداوند، همان تکه نان را به من عطا فرما.» سپس دریافتم که خدا میتواند نیازهای ما را به این طریق برطرف سازد.
۱- میتواند آنچه را که نیاز داریم به ما بدهد یا
۲- میتواند ما را از آنچه تصور میکنیم نیاز ماست، آزاد سازد.
خدا به من نان بیشتری نداد، اما مرا از احساس گرسنگی آزاد کرد. همیشه احساس سیری میکردم. هیچ وقت گرسنهام نبود و نان و نمک برایم به غذایی لذیذ مبدل شده بود. وقتی به کلامی که از دهان خدا صادر میشود توکل مینماییم، هرگز از کمبود چیزی ناراحت نمیشویم.