پیدایش ۱:۳۹- ۶
اما یوسف را به مصر بردند و مردی مصری، فوتیفار نام که خواجه و سردار افواج خاصه فرعون بود، وی را از دست اسماعیلیانی که او را بدانجا برده بودند، خرید و خداوند با یوسف میبود و او مردی کامیاب شد و در خانه آقای مصری خود ماند و آقایش دید که خداوند با وی میباشد و هر آنچه او میکند، خداوند در دستش راست میآورد. پس یوسف در نظر وی التفات یافت و او را خدمت میکرد و او را به خانه خود برگماشت و تمام مایملک خویش را بدست وی سپرد و واقع شد بعد از آنکه او را بر خانه و تمام مایملک خود گماشته بود که خداوند خانه آن مصری را به سبب یوسف برکت داد و برکت خداوند بر همه اموالش، چه در خانه و چه در صحرا بود و آنچه داشت به دست یوسف واگذاشت و از آنچه با وی بود، خبر نداشت جز نانی که میخورد و یوسف خوش اندام و نیک منظر بود.
انریکه پالاسیو
داستان زندگی یوسف، پیش از ده فصل از کتاب پیدایش را به خود اختصاص داده است. چنین بهنظر میرسد که خدا از ما میخواهد که درباره ایمان و پایداری با همه جزئیاتش اطلاع حاصل نماییم. یوسف در برابر نفرت، بیعدالتی، وسوسهها و شاید از همه اینها دشوارتر، در برابر موفقیت، رفاه و قدرت ایستادگی کرد. از زندگی او این درسها را یاد میگیریم: · بدبختی و فلاکت نمیتواند ایمان را تحت تأثیر قرار دهد. · ایمان استوار با تهمتهای دروغین نمیلغزد. · ایمان با وعدههای توخالی که هرگز تحقق نخواهند پذیرفت، تیره نمیشود. · به زمان حال محدود نمیگردد، بلکه روی آینده برنامهریزی میکند. ایمان استوار: · نادیدنیها را میبیند. · به ناممکنها باور دارد. · چیزهای باورنکردنی دریافت میکند.