رومیان ۳:۵- ۵
... بلکه در سختیها نیز فخر میکنیم، زیرا میدانیم که سختیها بردباری به بار میآورد و بردباری، شخصیت را میسازد و شخصیت سبب امید میگردد و این امید به سرافکندگی ما نمیانجامد، زیرا محبت خدا توسط روحالقدس که به ما بخشیده شد، در دلهای ما ریخته شده است».
مونا خولی
این کلمات بسیار غنی و پرمعنا هستند؛ با این حال جامه عمل پوشاندن به آنها خیلی دشوار است. جلال یافتن در مصیبتها؟ چگونه چنین چیزی ممکن است؟ فخر کردن در سختیها، نه انسانی است و نه معقول خصوصاً زمانی که به مردم پیرامونمان مربوط شود. به راستی منظور پولس از این سخنان چیست؟ بهترین راه تشریح کلمات بالا این است که از یکی از زنان مسیحی کشورم، لبنان، نقل قول نمایم. او در زندگی خانوادگی خود یکی پس از دیگری با سختیهای مختلف رو به رو میشد. وقتی از او پرسیدند که چگونه از پس این همه سختی و مصیبت برمیآید، پاسخ داد: «مشکلات مرا به چالش میکشند. حتی سختی که بر سر راه من قرار میگیرد، منبعی همیشگی از اعجاب است. من همواره مشتاقم ببینم که خداوند چگونه مرا از آن مشکل بیرون میآورد.»
او راز را دریافته بود. آن هم به طور عملی و از طریق دردها و مشکلات، نه به طور نظری. «در همۀ این امور ما برتر از پیروزمندانیم، به واسطۀ او که ما را محبت کرد» (رومیان ۳۷:۸). راز او همان راز پولس بود. تجربۀ پولس هم تجربه او شده بود. درباره شما چطور؟ در توانایی خدا که رازی وجود ندارد، هرآنچه که او برای دیگران انجام داده، برای شما هم میتواند انجام دهد.