لوقا بههنگام بازگو کردن شفایی که عیسی برای مبتلایان به جذام به ارمغان میآورد، بر محبت خدا در حق مطرودان اجتماعی و مذهبی تأکید میگذارد، افرادی که به دلیل نجس بودن آیینیشان، منزوی و بدنام شده بودند. با توجه به مکان وقوع این ماجرا در نزدیکی منطقۀ سامره، احتمال دارد که عیسی متمرکز بود بر آن مرد سامری (که به این سبب، از دو جنبه غیرخودی محسوب میشد)، تا به این ترتیب، پیشاپیش فرا رسیدن نجات برای غیر یهودیان را اعلان نماید. در اینجا، مانند سایر قسمتها، عیسی با همدردی، به افرادی خدمت میکند که در حاشیه بودند و از این طریق، ایشان را به جامعه باز میگرداند.
غالباً این سؤال مطرح میشود که چرا عیسی از آن نُه نفر به دلیل اطاعت از دستورش انتقاد میکند- یعنی این دستور که بروند و خود را به کاهنان نشان دهند، همان چیزی که در کتاب لاویان مطالبه شده تا شفای ایشان مورد تایید قرار گیرد. مقصود بیشتر اینست که از آن مرد سامری بهخاطر تشخیص مفهوم و اهمیت عمیقتر اتفاقی که برایش رخ داده بود، تحسین بهعمل آمده، چرا که بازگشت تا از عیسی تشکر کند و خدا را برای این امر ستایش کند.
فعل «شفا داده است» به معنی «نجات داده است» نیز میباشد. ممکن است در این رویداد، تلویحاً اشارهای شده به ماجرای نَعمانِ سُریانی، که هم از جذامش شفا یافت و هم به پرستش خدای اسرائیل روی آورد (دوم پادشاهان ۵:۱-۱۵). عمل آن مرد سامری واکنشی بود بر پایۀ ایمان، ایمان به اینکه پادشاهی خدا فرا رسیده است. گاه افراد غیرخودی مفهوم خدادادی رویدادها را بهتر درک میکند تا خودیهای دلمردهای که این مفهوم را یا نادیده میگیرند، یا آن را امری بدیهی و مسلّم میانگارند.