از بعضی جهات، درک نامهٔ پولس به افسسیان دشوار است. جملات آن طولانی است (در متن یونانی، آیات ۳ تا ۱۴ جملهٔ واحدی را تشکیل میدهند!) و هدف دقیق نامه را نمیتوان با اطمینان تعیین کرد. اما اگر آن را همانطور که هست مد نظر قرار دهیم، این نیمهٔ اول را میتوان اعلان نجاتی توصیف کرد که هم نگارنده تجربه کرده و هم خوانندگان اولیهاش- و البته ما نیز. پس نفَس عمیقی بکشید و قدم به درون این متن کهن با جملات ستایشی جاودانیاش بگذارید.
چنانچه بخواهیم به جلو بنگریم، باید نخست نگاهی به عقب بیندازیم. متبارک خواندن خدا در اینجا برای این است که آنچه را که خدا انجام داده، بهیاد بیاوریم تا برای تعلیمی که در پی میآید، آمادگی بیابیم. پیامدهای مداخلت خدا در جهان بهواسطهٔ عیسای مسیح، بدین معناست که هر جنبهای از زندگی مسیحی را باید از همین دریچه ببینیم. حرکت به جلو میسر نیست مگر اینکه قطعیت مطلق کار خدا را بپذیریم. این نکته باید چراغی فروزان فرا راه تمام زندگیمان گردد.
یکی از دلایلی که بعضیها پولس را دوست میدارند و بعضی دیگر از او خشنود نیستند، این است که او قِلِقی زیرکانه بهکار میبَرَد تا اصول مقدماتی را به یاد ما بیاورد. جلوتر رفتن با کلمات این نامه، یعنی اینکه آن شالودهٔ ستایش را در یک دست بگیریم، و پیش رفتن در امید را در دست دیگر.
دعای امروز
ای پدر قادر مطلق،
که در رحمت عظیم خود، شاگردان را
با دیدن خداوندگارِ قیامکرده شاد ساختی:
چنین شناخت و معرفتی از حضور او را به ما عنایت فرما،
تا بهواسطهٔ حیاتِ قیامکردهٔ او، تقویت شده، استوار گردیم،
و تو را پیوسته در پارسایی و راستی خدمت کنیم؛
بهواسطهٔ عیسای مسیح، پسر تو و خداوندگار ما،
که با تو زنده است و سلطنت میکند،
در اتحاد با روحالقدس،
یک خدا، اکنون و تا ابدالآباد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
افسسیان ۱:۱-۱۴
از پولس که به خواست خدا رسول مسیحْ عیسی است، به مقدسینِ ساکن در شهر اَفِسُس، به آنان که در مسیحْ عیسی وفادارند: فیض و سلامتی از سوی خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح، بر شما باد. متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح، که ما را در مسیح به هر برکت روحانی در جایهای آسمانی مبارک ساخته است. زیرا پیش از آفرینش جهان، ما را در وی برگزید تا در حضورش مقدّس و بیعیب باشیم. و در محبت، بنا بر قصد نیکوی ارادۀ خود، ما را از پیش تعیین کرد تا به واسطۀ عیسی مسیح از مقام پسرخواندگی او برخوردار شویم؛ تا بدین وسیله فیض پرجلال او ستوده شود، فیضی که در آن محبوب بهرایگان به ما بخشیده شده است. در او، ما به واسطۀ خون وی رهایی یافتهایم، که این همان آمرزش گناهان است، که آن را به اندازۀ غنای فیض خود، او راز ارادۀ خود را به ما شناسانید، بنا بر قصد نیکوی خود که در مسیح نمایان ساخت همراه با حکمت و فهم کامل، بهفراوانی به ما بخشیده است. به جهت ادارۀ امورِ کمالِ دوران. و آن اراده این است که همه چیز را، خواه آنچه در آسمان و خواه آنچه بر زمین است، در یکی یعنی مسیح گرد آورد. ما نیز در وی میراث او گشتیم، زیرا بنا بر قصد او که همه چیز را مطابق رأی ارادۀ خود انجام میدهد، از پیش تعیین شده بودیم. تا ما که نخستین کسانی بودیم که به مسیح امید بستیم، مایۀ ستایشِ جلال او باشیم. و شما نیز در او جای گرفتید، آنگاه که پیامِ حقیقت، یعنی بشارتِ نجات خود را شنیدید؛ و در او نیز چون ایمان آوردید، با روحالقدسِ موعود مُهر شدید، که بیعانۀ میراث ماست برای تضمین رهاییِ آنان که از آنِ خدایند، تا جلال او ستوده شود.
مزمور ۹۶
برای خداوند سرودی تازه بسرایید! ای تمامی زمین، برای خداوند بسرایید! برای خداوند بسرایید و نام او را متبارک خوانید! روز به روز نجات او را بشارت دهید! جلال او را در میان ملتها بازگویید، و اعمال شگفتش را در میان همۀ قومها! زیرا خداوند بزرگ است و بهغایت شایان ستایش؛ از او میباید ترسید، بیش از همۀ خدایان. زیرا همۀ خدایانِ قومها، بتهای بیارزشند، اما یهوه آسمانها را بساخت. فرّ و شکوه به حضور وی است و توانایی و زیبایی در قُدس وی. ای طوایف قومها، وصف خداوند را بگویید! وصف جلال و قوّت خداوند را بگویید! وصف جلال نام خداوند را بگویید! هدیه بیاورید و به صحنهای او بیایید! خداوند را در فرّ قدوسیتش بپرستید! ای تمامی زمین، از حضور او بلرزید! باشد که در میان قومها بگویید، «خداوند پادشاهی میکند! آری، جهان مستحکم است و جنبش نخواهد خورد؛ او ملتها را به انصاف داوری خواهد کرد.» آسمان شادی کند و زمین به وجد آید؛ دریا و هر چه آن را پر میسازد، غُرّش کند؛ صحرا و هرآنچه در آن است، شادمان گردد. آنگاه همۀ درختان جنگل بانگ شادی بر خواهند آورد، پیش روی خداوند، زیرا که میآید، آری او میآید تا زمین را داوری کند. او جهان را به انصاف داوری خواهد کرد، و ملتها را به امانت خویش.
مزمور ۹۷
خداوند پادشاهی میکند! پس زمین شادمان باشد و سرزمینهای ساحلیِ بسیار شادی کنند. ابرها و تاریکی غلیظ گرداگرد اوست، عدل و انصاف، بنیان تخت اوست. آتش پیش روی وی میرود و دشمنانِ او را به هر سو میسوزاند. آذرخشهای او جهان را روشن میسازد؛ زمین میبیند و میلرزد. کوهها از حضور خداوند چون موم ذوب میشوند، از حضور خداوندگارِ تمامی عالَم! آسمانها عدالت او را اعلام میکنند، و همۀ قومها جلال او را میبینند. پرستندگان تمثالهای تراشیده جملگی شرمسار خواهند شد، همانها که به بتهای بیارزش میبالند؛ ای همۀ خدایان، او را بپرستید! صَهیون شنیده، شادی میکند، و شهرهای یهودا شادمان میگردند، از داوریهای تو، ای خداوند. زیرا که تو خداوندا، بر تمامی زمین متعال هستی! تو بس فراتر از همۀ خدایان، در مقام اعلایی! ای دوستدارانِ خداوند، از بدی نفرت کنید! زیرا او حافظ جان سرسپردگان خویش است، و ایشان را از چنگ شریران میرهاند. نور برای پارسایان کاشته میشود، و شادی برای راستدلان. ای پارسایان، در خداوند شادی کنید و نام قدوس او را بستایید!
تثنیه ۵:۱-۲۲
موسی تمامی بنیاسرائیل را فرا خواند و به ایشان گفت: «ای اسرائیل، فرایض و قوانینی را که من امروز در گوش شما میگویم بشنوید. آنها را فرا گیرید و بهدقّت به جای آورید. یهوه خدای ما در حوریب با ما عهد بست. خداوند این عهد را نه با پدران ما، بلکه با ما بست که همگی امروز در اینجا زندهایم. در آن هنگام، من میان خداوند و شما ایستاده بودم تا کلام خداوند را به شما بیان کنم، زیرا شما به سبب آتش میترسیدید و به فراز کوه برنیامدید. او چنین فرمود: خداوند در آن کوه، از میان آتش، روبهرو با شما سخن گفت. «”مَنَم یهوه، خدای تو، که تو را از سرزمین مصر، از خانۀ بندگی، بیرون آوردم. «”هیچ تمثالِ تراشیده برای خود مساز، خواه به شکل هرآنچه بالا در آسمان است و یا پایین بر زمین و یا در آبهای زیرِ زمین. تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد. در برابر آنها سَجده مکن و آنها را عبادت منما. زیرا من یهوه خدای تو، خدایی غیورم که جزای تقصیرات پدران را به فرزندان و به پشتِ سوّم و چهارمِ آنان که مرا نفرت کنند میرسانم، اما کسانی را که مرا دوست بدارند و فرمانهایم را حفظ کنند، تا هزار پشت محبت میکنم. «”نام یهوه خدای خود را به باطل مَبَر، زیرا خداوند کسی را که نام او را به باطل بَرَد، بیگناه نخواهد شمرد. «”روز شَبّات را نگاه داشته، آن را مقدس بدار، چنانکه یهوه خدایت تو را امر فرموده است. شش روز کار کن و همۀ کارهایت را انجام بده، اما روز هفتم شَبّات یهوه خدای توست؛ در آن روز هیچ کار مکن، نه تو، نه پسر یا دخترت، نه غلام یا کنیزت، نه گاو یا الاغت یا هر چارپایی که از آنِ توست و نه غریبی که درون دروازههای توست، تا غلام و کنیزت نیز بتوانند چون تو بیاسایند. به یاد آر که خود در سرزمین مصر غلام بودی و یهوه خدایت تو را با دست نیرومند و بازوی دراز از آنجا به در آورد. از این روست که یهوه خدایت به تو فرمان داده است که روز شَبّات را نگاه داری. «”پدر و مادر خود را گرامی دار، چنانکه یهوه خدایت تو را امر فرموده است، تا روزهایت دراز شود و در سرزمینی که یهوه خدایت به تو میبخشد، سعادتمند باشی. «”قتل مکن. «”زنا مکن. «”دزدی مکن. «”بر همنوع خود شهادت دروغ مده. «”به زن همسایهات طمع مورز؛ و حسرت خانۀ همسایه خود، یا مزرعۀ او، یا غلام و کنیزش، یا گاو و الاغش، یا هیچ چیز دیگر او را مخور.“ «این سخنان را خداوند در کوه به تمامی جماعت شما از میان آتش و ابر و تاریکی غلیظ، به صدای بلند گفت، و چیزی دیگر نیفزود. پس آنها را بر دو لوح سنگی نوشت و به من داد.