در قسمت قبل درباره این پرسیدیم که چگونه است که جسم و گناه به هم مربوط میشوند؟ دراینباره میتوان گفت که در اثر نفوذ فرهنگ یونانی، جسم، معنی سنگینشدن انسان و تمایل به بدی و گناه به خود گرفته است. «روح راغب است ولی جسم ناتوان.» ۱ پولس رسول به تبعیت از یهودیت آن زمان، جسم و گناه را به هم پیوند میدهد.۲ جسم چون توسط خدا آفریده شده به خودی خود خوب است، اما هر قدر بیشتر در برابر خداوند تکبر بورزد بیشتر در معرض گناه قرار میگیرد. جسم میتواند بیانگر نظام منسوخ شریعت هم باشد. اگر پولس رسول «در جسم» زندگی میکند (یعنی اینکه به حسب این دنیا مجبور باشد برای حیات در یک بدن زندگی کند)، به این معنا نیست که«بر حسب جسم» زندگی میکند (یعنی اینکه که خود را تسلیم تمایلات نفسانی کند)، چون در این صورت زندگی وی خاکی (جسمانی) خواهد بود.
پولس رسول این مطلب را که نباید تسلیم شهوات دنیا شویم، به وسیله مقابله جسم و روح تنظیم و معرفی کرده است. این رویارویی جسم و روح با مقابله نجاست و پاکی همسان نیست، بلکه نمایانگر تضاد بین «خاکی» و «آسمانی» بودن است که دو جنبه اساسی تجربه انسانی میباشند. روح القدس به مسیحیان داده شده و از طرف دیگر گناه در جسم مستقر شده است، اما شخص ایماندار به فیض مسیح که جسم بشری به خود گرفت، از این نبرد پیروزمندانه بیرون میآید. مسیح در جسم بشری، بر حسب جسم گناهکار، گناه را در همان جسم مغلوب ساخته است.
جسم، الگوی یک «جامعه روحانی» است که متصل و متحد است. علیرغم کثرت اعضای (بدن)، شخص، با برادران و خواهران خویش و با تمام موجودات ارتباط دارد و احساسات خود را اظهار میکند. جسمی که گناه در آن ساکن است، بدن را به قید و بند میکشد و «بدن گناهکار» که گناه بر آن تسلط یافته، بهسوی مرگ میرود. در اینجا بدن، با «جسمِ شرّ» یکسان است و انسانِ فناپذیر را بنده گناه ساخته است. باید توجه کرد که توسط مسیح که بدن جسمانی گرفت، بدن گناهکار (گناه کرده) منهدم شد و از این جسم خاکی که بهسوی مرگ میرفت، بیرون آمده و از این پس انسان میتواند خدا را در جسم خود ستایش کند و در عبادتی زنده، بدن خود را بهعنوان قربانی تقدیم کند. ۳
مسیح با الحاق ما به خود، بدن بیهمتای خود را از بدنهای ما میسازد و خود سر آن میشود (کلیسا)۴؛ همچنین بدن، باید از مرگ برخیزد. سرانجام بدن انسان به یک بدنِ روحانیِ جلال یافته تبدیل میشود و هر مسیحی میتواند به تمام معنی در اعتقادنامه خود بگوید: «به رستاخیز بدنها ایمان دارم.»۵