در بخش قبل در مورد اتفاقی که در تجربۀ «تولد تازه» می‌افتد صحبت کردیم. سپس برای بهتر درک کردن این موضوع، آن را با چند مثال توضیح دادیم. برای خواندن قسمت سوم، بر روی پیوند فهرست مطالب کلیک کنید.

هدف از «تولد تازه»

اما ممکن است این سؤال مطرح شود که هدف از «تولد تازه» چیست و چرا اساساً باید در پی رسیدن به آن باشیم؟

هدف نخست از توبه و ایمان ‌آوردن (تسلیم شدن به ارادۀ خدا)، اهمیتی بس حیاتی دارد. کلام خدا می‌فرماید: «خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان آوَرَد، هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد» (یوحنا ۳:‏۱۶). بله، هدف از توبه، ایمان و تولد تازه این است که «هلاک نشویم». این حقیقتی است که امروزه کمتر به آن اشاره می‌شود. بسیاری از اوقات، از افراد دعوت می‌شود که به مسیح ایمان بیاورند تا شادی، آرامش، تندرستی و مواهب مادی بیابند. اما مسیح به این منظور جان خود را فدا نکرد. «هلاکت ابدی» در راه است! هدف از آمدن مسیح و جان‌فشانی او این است که انسان گناهکار «هلاک نگردد»، بلکه «حیات جاویدان» یابد. هدف از «تولد تازه» این است که «هلاک» نشویم، دچار عذاب جاودانی نشویم و به «مجازات جاودان» داخل نشویم (متی ۲۵:‏۴۶).

در مرحلۀ بعدی، پس از آنکه از طریق تولد تازه، از حیات جاویدان برخوردار شدیم، در انتظار آینده‌ای پرشکوه خواهیم بود. آینده‌ای در ملکوت یا پادشاهی نهایی خدا که در آن، به فرمودۀ پولس رسول، «آنچه را هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و به هیچ اندیشه‌ای نرسیده خدا برای دوستداران خود مهیا کرده است» (اول قرنتیان ۲:‏۹). در این آیندۀ شگفت‌انگیز، خدا «هر اشکی را از چشمان آنها پاک خواهد کرد و دیگر مرگ نخواهد بود؛ و ماتم و شیون و درد وجود نخواهد داشت، زیرا چیزهای اول سپری شد» (کتاب مکاشفه ۲۱:‏۴).

«تولد تازه»، راهی دشوار!

اما برای کسب «تولد تازه» و رسیدن به حیات جاویدان و این آیندۀ پرشکوه، باید راهی بس دشوار را بپیماییم. عیسای مسیح هیچ‌گاه وعده‌های شیرین و فریبنده به مردم نداد. او از همان آغاز در مورد دشواری این مسیر هشدارهای لازم را داده، فرمود: «از دَرِ تنگ داخل شوید. زیرا فراخ است آن در و عریض است آن راه که به هلاکت منتهی می‌شود و داخل شوندگانِ به آن بسیارند. اما تنگ است آن در و سخت است آن راه که به حیات منتهی می‌شود، و یابندگان آن کم‌اند» (متی ۷:‏۱۳-‏۱۴). چه بد! راه هلاکت چه آسان و راه حیات چه دشوار! داخل شوندگان به هلاکت چه بسیارند، و یابندگان حیات چه کم!

راه رسیدن به حیات جاویدان دشوار است و نیاز به «از خودگذشتگی»، «ایثار»، و «پشت‌کردن به خواسته‌های خود» دارد. خدا رستگاری ابدی را به بهایی بس گزاف فراهم ساخت، او «جگرگوشۀ» خود را فرستاد. بهایی که ما باید بپردازیم نیز بس سنگین است، گذشتن از خویشتن! مسیح فرمود: «اگر کسی بخواهد مرا پیروی کند، باید خود را انکار کرده، هر روز صلیب خویش برگیرد و از پی من بیاید» (لوقا ۹:‏۲۳). «انکار نفس» و «هرروزه صلیب خویش برگرفتن»، یعنی اینکه حاضر باشیم در همۀ امور زندگی خود؛ ارادۀ خدا و مسیح را اجرا کنیم، نه خواستۀ خود را.

راه این دنیا و طریق «هلاکت» بسیار راحت است. اجازه دهید فقط به ذکر یک نمونه که دائماً با آن سروکار داریم اکتفا کنیم. فرض کنید کسی به ما اهانت کند یا فقط احترام لازم را به ما نگذارد. طبیعی‌ترین واکنش ما چیست؟ واکنشی بسیار عادی، بسیار راحت و بسیار ارضاءکننده؟ این که تلافی کنیم! و همۀ ما به‌طور دائم این کار را انجام می‌دهیم. کسی استثنا نیست. اما مسیح تعلیم کاملاً متفاوتی داد. فرمود که تلافی نکنیم و انتقام نگیریم، بلکه بزرگواری نشان دهیم، و این کار چقدر دشوار و توان فرساست! تنها آنانی قادر به انجام این کار هستند که با تسلیم کامل (همان ایمان) و همکاری با روح‌القدس، نفس خود را تربیت کرده باشند. همچنین انتخاب کرده باشند که «برخلاف جریان رودخانه شنا کنند».

برای رسیدن به حیات جاویدان و آن آیندۀ پرشکوه، باید از راه دشوار عبور کرد. «تولد تازه» لزوماً و همیشه شادی و مواهب به‌همراه نمی‌آورد. «تولد تازه» راهی را به روی ما می‌گشاید که «منتهی به حیات» می‌گردد، «راهی سخت و دری تنگ» که «یابندگان آن کم‌اند!»

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.