قابل توجهترین جنبه در شیوهای که مرقس برای توصیف مصلوب شدن عیسی بهکار برده، کوتاهی و ایجاز آن است. فریادی به گوش نمیرسد و بوی تعفن احساس نمیشود. آنگونه که ژان کالوَن در تفسیر خود نوشته، «این امور نیازمند تأملات پنهانی است، نه نیازمند کلماتی تزئینی.».
مردم همیشه قادر بودهاند کاری را به شکل گروهی انجام دهند که بهتنهایی قادر به انجامش نیستند. بدینسان، سربازان تمام احساسات ضد یهودی خود را بر سر عیسی خالی کردند.
بسیار پیش میآید که افراد بهطور کاملاً تصادفی، گرفتار موقعیتهای خطرناک میشوند. به همین شکل بود که شمعون دید که ناخواسته، گرفتار ماجرایی دردناک شده است. کسی نمیداند این امر چه تأثیری بر او گذاشت، اما از آنجا که از فرزندانش نام برده شده و برای کلیسا شناختهشده بودند، این احتمال هست که ایشان به جرگۀ پیروان عیسی پیوسته بودند (رومیان ۱۶:۱۳).
در دورههای دردناک، بسیاری از افراد مغلوب طنزهای هولناک میگردند. یعقوب و یوحنا که از دور به تماشا ایستاده بودند، قطعاً میدیدند که آن دو مجرم که بر سمت راست و چپ او مصلوب شده بودند نیز او را تمسخر میکردند، و متوجه شدند که آن دو، درست همان جایی را اشغال کرده بودند که ایشان از عیسی درخواست کرده بودند که در ایامی شادتر داشته باشند (مرقس ۱۰:۳۷-۳۸).
و در تمامی این امور، انزوای طاقتفرسای عیسی را میبینیم، اینکه لقب او مورد تمسخر قرار گرفته بود، سخنانش را مخدوش کرده بودند، عجزش را به باد استهزا گرفته بودند، و پرستشی که بهحق میبایست از آن او باشد، مضحکه شده بود.
ای خدای من، چه شیوۀ وحشتناکی برای مردن. ای خدای من، شکرگزارم که بهخاطر محبتت به من، متحمل این دردها شدی.