خاطرات نحمیا تصویری زنده و هیجانانگیز از شخصیتی کاملاً سهبُعدی ترسیم میکند. بدیهی است که همهٔ آرزوها و اولویتهای او با اصول جامعهٔ آزاد امروزی همسو نیست.
ماجراهای قرائت امروز که با یکدیگر ارتباطی گسسته دارند، رهبری مصمم را نشان میدهند که میکوشد برنامههای خود را با قدرتی چشمگیر مستحکم سازد و از این طریق، آمال و آرزوهای خود را در خصوص یک اورشلیم اصلاحشده عملی سازد.
در مورد برنامهٔ نحمیا چه باید بیندیشیم؟ آیا خطرات رقیقشدن مذهب آنقدر جدی بود که نیاز به سیاست سختگیرانهٔ جداسازی نژادی وجود داشت (آیهٔ ۳)؟ آیا حرمت خدا از طریق اختصاص مجدد فضایی در محوطهٔ معبد، آنقدر زیر پا گذاشته شده بود که میتوانست استرداد خشونتبار اموال شخصی را توجیه کند که زمانی مخالف سیاسی قوم بود (آیهٔ ۸)؟ و ادعاهای او در خصوص فساد در مدیریت امور لاویان تا چه حد اساس و بنیادی درست داشت (آیهٔ ۱۰)؟
مانند هر گزارش دیگری از نهضتهای اصلاحی، ما فقط یک طرف از ماجرایی پیچیده را میشنویم. چه کسی میداند چه انگیزههایی از غرور نژادی و شور و شوق مذهبی دستبهدست هم دادند تا دیدگاههای تندروِ نحمیا را به جلو برانند؟ اما شاید غیرت او برای اصلاحات تفاوت چندانی نداشت با غیرتی که بعدها عیسی را بر آن داشت تا نمایشی نهایی و غضبناک را در معبد بهعمل بیاورد، نمایشی که شاگردان در مورد آن چنین نوشتند: «غیرت برای خانهٔ تو مرا خواهد سوزانید.» (یوحنا ۲:۱۷؛ م.ک. مزمور ۶۹:۹). تاریخ هر قضاوتی دربارهٔ این شخصیت پرشور و حرارت بکند، ما این را بهیاد میآوریم که آخرالامر، او تمام تلاشهای خود را در برابر خدا گذاشت و با فروتنی، تقاضای رحمت کرد (آیات ۱۴، ۲۲ و ۳۱).