این یکی دیگر از مواردی است که پیروان عیسی مانع کار او میشوند! عیسی آمده است تا چشمان نابینایان را از نظر جسمی و روحانی باز کند، اما این وظیفۀ اصلی بهخاطر اشتیاق ما به جریان بیدردسر، مرتب و بیوقفۀ امور، بهنوعی مختل میشود. کسانی که مردان نابینا را توبیخ کردند، میپنداشتند که با کنار زدنِ مردمِ مزاحمِ سر راه که در کلام عیسی وقفه ایجاد میکردند، به او لطف میکنند. از اینرو، وقتی عیسی میایستد و مردم را بر آنانی که میکوشیدند ساکتشان کنند، مقدم میدارد، آنان که چشمانشان باز میشود فقط آن دو مرد نابینا نیستند.
ما با چه کسانی به عتاب سخن میگوییم؟ قصد داریم صدای چه کسانی را ساکت کنیم؟ بچههای پر سر و صدا؟ گدایانی که به امید صدقه هر سو پرسه میزنند و گاه وارد کلیسا میشوند؟ کسانی که مشکلات روانیشان باعث میشود ناگهان فریاد بزنند یا اشک بریزند؟ مطمئنم کلیساهای مختلف از نظر ساکت کردن مردم و بهآرامی راندن آنان با بهترین دلایل ممکن، با هم تفاوت دارند. شاید این کلمات که «عیسی ایستاد و آن دو را فراخواند» موجب شود که ما نیز مدتی بایستیم و با همان شفقتی که عیسی را برانگیخت از همان مردمی که به نظر ما بدقلقترین و مشکلسازترین اشخاصاند بپرسیم که چه میخواهند. ممکن است پاسخشان و همۀ تبعات آن، چشمگشا باشد.
دعای امروز
ای خالق آسمانها
که مغان را با ستاره هدایت کردی
تا مسیح کودک را پرستش کنند؛
ما را راهنمایی کن و نگاه دار،
باشد که پایان سفرمان را
در خداوندمان عیسای مسیح بیابیم.
مطالعهٔ کتاب مقدس
متی ۲۰:۲۹ تا آخر
هنگامی که عیسی و شاگردانش اَریحا را ترک میکردند، عدۀ زیادی از پی او روانه شدند. در کنار راه، دو مرد کور نشسته بودند. چون شنیدند عیسی از آنجا میگذرد، فریاد برآوردند: «سرورِ ما، ای پسر داوود، بر ما رحم کن!» جمعیت آنان را عتاب کردند و خواستند که خاموش باشند؛ امّا ایشان بیشتر فریاد برمیآوردند که: «سرور ما، ای پسر داوود، بر ما رحم کن!» عیسی ایستاد و آن دو را فرا خواند و پرسید: «چه میخواهید برای شما بکنم؟» پاسخ دادند: «سرور ما، میخواهیم چشمانمان باز شود.» عیسی دلسوزانه چشمان آنها را لمس کرد و در دم بینایی خود را بازیافتند و از پی او روانه شدند.
مزمورهای ۲ و ۱۴۸
از چه سبب قومها میشورند و ملتها به عبث تدبیر میکنند؟ پادشاهان زمین به صف میشوند و فرمانروایان به مشورت مینشینند، بر ضد خداوند و بر ضد مسیح او؛ که «بیایید بندهایشان بگسلیم و زنجیرهایشان از خود بیفکنیم.» آن که در آسمانها جلوس کرده، میخندد؛ خداوندگار ریشخندشان میکند. آنگاه در خشم خویش بدیشان سخن خواهد گفت، و به غضب خویش ایشان را هراسان خواهد ساخت. خواهد گفت: «من پادشاه خود را نصب کردهام، بر کوه مقدسم صَهیون». و حال، من حکم را بازمیگویم، خداوند مرا گفته است: «تو پسر من هستی؛ امروز من تو را مولود ساختهام. از من بخواه، که ملتها را میراث تو خواهم گردانید و کرانهای زمین را مُلک تو خواهم ساخت. به عصای آهنین ایشان را خواهی شکست و همچون کوزۀ کوزهگر خُردشان خواهی کرد. پس حال خردمند باشید، ای شاهان، و ادب شوید، ای فرمانداران جهان. خداوند را با ترس عبادت کنید و با لرز به وجد آیید. پسر را ببوسید، مبادا به خشم آید، و در راه هلاک شوید، زیرا خشم او به دمی افروخته میشود. خوشا به حال همۀ آنان که به او پناه میبرند.'
'هللویاه! خداوند را از آسمان بستایید، در عرش برین او را بستایید. ای همۀ فرشتگانش او را بستایید، ای همۀ لشکریانش، او را بستایید. ای خورشید و ماه، او را بستایید، ای همۀ ستارگان درخشان، او را بستایید. ای فلکالافلاک، او را بستایید، و ای آبهایی که فوق آسمانهایید. اینان همه نام خداوند را بستایند، زیرا که او امر فرمود، و آفریده شدند. و آنها را بر پا داشت، تا ابدالآباد، و فریضهای قرار داد که از آن در نتوان گذشت. خداوند را از زمین بستایید، ای جانداران بزرگ دریایی و همۀ ژرفاها؛ ای آذرخش و تگرگ و برف و ابر، و ای بادهای توفانی که امر او را به جا میآورید! ای کوهها و همۀ تپهها، ای درختان میوه و همۀ سروها؛ ای وحوش و همۀ چارپایان، ای خزندگان و پرندگان بالدار؛ ای شاهان زمین و تمامی قومها، ای امیران و همۀ حکام جهان؛ ای مردان جوان و دوشیزگان، ای پیران و ای جوانان. اینان همه، نام خداوند را بستایند، زیرا تنها نام او متعال است؛ شکوه او فوق زمین و آسمان است. او شاخی برای قوم خود برافراشته است، ستایش برای همۀ سرسپردگانش، برای بنیاسرائیل که قومی نزدیک به اویند. هللویاه!'
ارمیا ۳۰:۱۸-۳۱:۹
«خداوند چنین میفرماید: «هان من سعادت را به خیمههای یعقوب باز خواهم گردانید، و بر مسکنهایش ترحم خواهم کرد؛ شهر بر تَلِ آن بنا خواهد شد، و قصرش بر جایی که بود خواهد ایستاد. سرود شکرگزاری از آن بر خواهد خاست و آوازِ جشنگیرندگان بلند خواهد شد. ایشان را کثیر خواهم ساخت و دیگر قلیل نخواهند بود؛ سرافرازشان خواهم کرد، و دیگر حقیر نخواهند بود. فرزندانشان همچون ایام پیشین خواهند بود، و جماعتشان در حضور من استوار خواهند گشت؛ و من همۀ آنان را که بر ایشان ستم میکنند، جزا خواهم داد. حاکم ایشان از خودشان خواهد بود، و رهبرشان از میان خود ایشان بر خواهد خاست؛ او را نزدیک خواهم آورد و او نزدیک من خواهد آمد؛ زیرا کیست که خود جرأت کند نزدیک من آید؟» این است فرمودۀ خداوند. «پس شما قوم من خواهید بود، و من خدای شما خواهم بود.» هان، توفانِ خداوند برخاسته است! خشم او چون گردبادی سهمگین پیش میرود، تا بر سر شریران فرود آید. غضب خداوند بر نخواهد گشت تا آنگاه که تدبیرهای دلش را به کمال تحقق بخشد. در روزهای آخر، این را در خواهید یافت.''خداوند میفرماید: «در آن هنگام من خدای تمامی طوایف اسرائیل خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود.» خداوند چنین میفرماید: «قومی که از دم شمشیر رستند، در بیابان فیض یافتند، آنگاه که من رفتم تا به اسرائیل استراحت ببخشم. خداوند در ایام قدیم بر آنها ظاهر شده، فرمود: با مهری ازلی به تو مهر ورزیدهام؛ از این رو تو را به محبت جذب کردهام. ای اسرائیلِ باکره، تو را دیگر بار بنا خواهم کرد، و تو از نو بنا خواهی شد! دیگر بار خویشتن را به دَفهایت خواهی آراست، و به رقصِ جشنگیرندگان بیرون خواهی آمد. دیگر بار بر کوهسارانِ سامِرِه، تاکستانها غرس خواهی کرد؛ باغبانان غرس خواهند کرد، و از میوۀ آنها بهرهمند خواهند شد. زیرا روزی خواهد آمد که دیدبانان بر کوهستانِ اِفرایِم بانگ زنند: ”برخیزید تا نزد یهوه خدایمان به صَهیون برآییم!“» خداوند چنین میفرماید: «به جهت یعقوب بانگ شادی سر دهید؛ برای سرآمدِ قومها فریاد برآورید؛ ندا در دهید و بستایید و بگویید: ”ای خداوند، قوم خود را نجات ده، باقیماندگان اسرائیل را!“ اینک آنان را از سرزمین شمال خواهم آورد، و از کَرانهای زمین جمع خواهم کرد. همراهشان کوران و لنگان، آبستنان و زنانِ زائو خواهند بود؛ آری، جماعتی عظیم بدین مکان باز خواهند گشت. گریان خواهند آمد، و من آنان را در حالی که التماس میکنند، باز خواهم آورد. ایشان را نزد نهرهای آب رهبری خواهم کرد، از راه همواری که در آن نلغزند. زیرا من پدر اسرائیل هستم، و اِفرایِم نخستزادۀ من است. '