تأملات دیروز که با ماجرای زنان وحشتزدهای به پایان رسید که قرار بود با عیسای قیامکرده ملاقات کنند، مؤخرۀ اصلی و اولیۀ انجیل مرقس است و حس ناتمام بودن را در خواننده ایجاد میکند. شاید اتفاقی غیرمترقبه سبب شد که مرقس نتواند نوشتۀ خود را تکمیل کند. شاید هم یک ستون از طومار او از میان رفته باشد. ضمیمهای که امروز خواندیم- ضمیمهای که مدتی بعد به متن اصلی اضافه شده- همان حس ناتمام بودن را پدید میآورد، اما در مفهومی دیگر. آیۀ آخر حکایت از این دارد که کار عیسای قیامکرده تداوم مییابد. اما این کار را عیسی «برای» شاگردان انجام نمیدهد، بلکه «با» آنها، «همراه با» آنها.
هر چهار انجیل با چالش و دعوتی از شاگردان اولیۀ عیسی خاتمه مییابند، چالشی که برای آنانی نیز که امروز او را دوست میدارند، ادامه مییابد. در انجیل متی، ماموریت ناتمام عیسی اینست: «پس بروید و همۀ قومها را شاگرد سازید… اینک من… با شما هستم.» (متی ۲۸:۱۹-۲۰). در انجیل لوقا: «شما شاهدان این امور هستید… در شهر بمانید تا آنگاه که از اعلیٰ با قدرت آراسته شوید.» (لوقا ۲۴:۴۸-۴۹). و در یوحنا، این چالش مکرراً اینست: «از پی من بیا.» (یوحنا ۲۱:۲۲). در هیچیک از این موارد، پیروان عیسی تنها رها نشدهاند، اما کاری هست که باید انجام دهند. در اثر رستاخیز، ما اکنون در سراسر جهان، در مقاصد عیسی سهیم شدهایم.
در هر جا که خبر خوش اعلان میشود، عیسی و پیروانش با یکدیگر همکاری دارند. از طریق معجزات (که معمولاً بهاندازۀ معجزات مذکور در آیات ۱۷-۱۸ بهتآور نیستند)، از طریق شفاها، از طریق نشانههای امیدبخش برای تنگدستان، مطرودان، و دلشکستگان، عیسی و پیروانش با یکدیگر همکاری میکنند. این تازه شروع انجیل است.
دعای امروز
ای خدا، ای داور و نجاتدهندۀ ما،
ما را بیاموز تا دلمان به روی حقایق تو باز باشد
و به محبتت اعتماد کنیم،
تا هر روز، با اطمینان به نجاتی که عطا شده، زندگی کنیم،
بهواسطۀ عیسای مسیح، خداوندگار ما.
مطالعهٔ کتاب مقدس
مرقس ۱۶: ۹ تا آخر
چون عیسی در سحرگاه نخستین روز هفته برخاست، نخست بر مریم مَجدَلیّه که از او هفت دیو بیرون کرده بود، ظاهر شد. مریم نیز رفت و به یاران او که در ماتم و زاری بودند، خبر داد. امّا آنها چون شنیدند که عیسی زنده شده و مریم او را دیده است، باور نکردند. پس از آن، عیسی با سیمایی دیگر بر دو تن از ایشان که به مزارع میرفتند، ظاهر شد. آن دو بازگشتند و دیگران را از این امر آگاه ساختند، امّا سخن ایشان را نیز باور نکردند. سپس عیسی بر آن یازده تن، در حالی که به غذا نشسته بودند، ظاهر شد و آنها را به سبب بیایمانی و سختدلیشان توبیخ کرد، زیرا سخن کسانی را که او را پس از رستاخیزش دیده بودند، باور نکردند. آنگاه بدیشان فرمود: «به سرتاسر جهان بروید و خبر خوش را به همۀ خلایق موعظه کنید. هر که ایمان آوَرَد و تعمید گیرد، نجات خواهد یافت. امّا هر که ایمان نیاورد، محکوم خواهد شد. و این آیات همراه ایمانداران خواهد بود: به نام من دیوها را بیرون خواهند کرد و به زبانهای تازه سخن خواهند گفت و مارها را با دستهایشان خواهند گرفت، و هر گاه زهری کُشنده بنوشند، گزندی به آنها نخواهد رسید، و دستها بر بیماران خواهند نهاد و آنها شفا خواهند یافت.» عیسای خداوند پس از آنکه این سخنان را بدیشان فرمود، به آسمان بالا برده شد و به دست راست خدا بنشست. پس ایشان بیرون رفته، در همه جا موعظه میکردند، و خداوند با ایشان عمل میکرد و کلام خود را با آیاتی که همراه ایشان بود، ثابت مینمود.'
مزمورهای ۹۶، ۹۷ و ۱۰۰
برای خداوند سرودی تازه بسرایید! ای تمامی زمین، برای خداوند بسرایید! برای خداوند بسرایید و نام او را متبارک خوانید! روز به روز نجات او را بشارت دهید! جلال او را در میان ملتها بازگویید، و اعمال شگفتش را در میان همۀ قومها! زیرا خداوند بزرگ است و بهغایت شایان ستایش؛ از او میباید ترسید، بیش از همۀ خدایان. زیرا همۀ خدایانِ قومها، بتهای بیارزشند، اما یهوه آسمانها را بساخت. فرّ و شکوه به حضور وی است و توانایی و زیبایی در قُدس وی. ای طوایف قومها، وصف خداوند را بگویید! وصف جلال و قوّت خداوند را بگویید! وصف جلال نام خداوند را بگویید! هدیه بیاورید و به صحنهای او بیایید! خداوند را در فرّ قدوسیتش بپرستید! ای تمامی زمین، از حضور او بلرزید! باشد که در میان قومها بگویید، «خداوند پادشاهی میکند! آری، جهان مستحکم است و جنبش نخواهد خورد؛ او ملتها را به انصاف داوری خواهد کرد.» آسمان شادی کند و زمین به وجد آید؛ دریا و هر چه آن را پر میسازد، غُرّش کند؛ صحرا و هرآنچه در آن است، شادمان گردد. آنگاه همۀ درختان جنگل بانگ شادی بر خواهند آورد، پیش روی خداوند، زیرا که میآید، آری او میآید تا زمین را داوری کند. او جهان را به انصاف داوری خواهد کرد، و ملتها را به امانت خویش.
'خداوند پادشاهی میکند! پس زمین شادمان باشد و سرزمینهای ساحلیِ بسیار شادی کنند. ابرها و تاریکی غلیظ گرداگرد اوست، عدل و انصاف، بنیان تخت اوست. آتش پیش روی وی میرود و دشمنانِ او را به هر سو میسوزاند. آذرخشهای او جهان را روشن میسازد؛ زمین میبیند و میلرزد. کوهها از حضور خداوند چون موم ذوب میشوند، از حضور خداوندگارِ تمامی عالَم! آسمانها عدالت او را اعلام میکنند، و همۀ قومها جلال او را میبینند. پرستندگان تمثالهای تراشیده جملگی شرمسار خواهند شد، همانها که به بتهای بیارزش میبالند؛ ای همۀ خدایان، او را بپرستید! صَهیون شنیده، شادی میکند، و شهرهای یهودا شادمان میگردند، از داوریهای تو، ای خداوند. زیرا که تو خداوندا، بر تمامی زمین متعال هستی! تو بس فراتر از همۀ خدایان، در مقام اعلایی! ای دوستدارانِ خداوند، از بدی نفرت کنید! زیرا او حافظ جان سرسپردگان خویش است، و ایشان را از چنگ شریران میرهاند. نور برای پارسایان کاشته میشود، و شادی برای راستدلان. ای پارسایان، در خداوند شادی کنید و نام قدوس او را بستایید!
'ای تمامی روی زمین، خداوند را بانگ شادمانی دهید! خداوند را با شادی عبادت نمایید، و سرودخوانان به حضور او بیایید! بدانید که یهوه خداست! اوست که ما را آفرید و ما از آنِ اوییم. ما قوم او و گوسفندان چراگاه اوییم. به دروازههای او با شکرگزاری داخل شوید، و به صحنهای او با ستایش! او را سپاس گویید و نامش را متبارک خوانید! زیرا خداوند نیکوست و محبتش جاودانی، و وفاداریش نسل اندر نسل.
حزقیال ۲۴: ۲۵ تا آخر
«و اما تو ای پسر انسان! بهیقین در روزی که من مکان قوّت آنها را از ایشان بستانم، یعنی شادیِ فخر و نورِ چشمان و اشتیاقِ جانهایشان، و نیز پسران و دخترانشان را، در آن روز، یکی که رهایی یافته نزدت خواهد آمد تا به تو خبر دهد. در آن روز زبانت به سوی آن که رهایی یافته باز خواهد شد، و سخن گفته، دیگر گنگ نخواهی بود. و برای ایشان آیتی خواهی بود و خواهند دانست که من یهوه هستم.»