تمام تأملات و تحقیقات ما دربارهٔ خدا و نحوهٔ ارتباط او با دنیا، باید طبعاً به پرستش منتهی شود. کتاب میکاه بعد از تمام بحثهایش در خصوص داوری و امید، با نیایشی پایانی به انتها میرسد.
امری عادی است که وقتی امور دنیا به شکل نادرستی پیش میروند، مردم خدا را مورد تمسخر دهند، گویی خدا وجود ندارد، یا اینکه ضعیف است و بیتفاوت. نیایش این کتاب، با سؤالی طعنهآمیز آغاز میگردد: «یهوه خدایت کجاست؟». سپس به تجلیل و تمجید خدایی میپردازد که فعال و حاضر، آمرزنده، بخشاینده، فراموشکنندهٔ خطاهای قوم خویش و رهاییدهنده است، نیز شبانی که از قوم خود دفاع میکند و مراقبت بهعمل میآورد.
تنش میان عدالت و رحمت در سرتاسر کتاب دیده میشود، و در این نیایش پایانی نیز حاضر است. خدا در ضمن اینکه به استانداردهای خود در مورد عدالت پایبند است، اما بهسوی رحمت و بخشایش نیز کشیده میشود. ما باید این تنش را در درک خود از انجیل و در اعلان پیام آن مد نظر داشته باشیم. تلاش ما غالباً این است که این تنش را فقط از طریق تأکید بر یک جنبه از پیام انجیل حل کنیم.
خدایی همانند یهوه نیست. در بخش پایانی کتاب، برای توصیف خدا، از مفاهیمی همچون وفاداری، دلسوزی، امانت، محبت، بخشایش و رحمت استفاده شده است. چنین تصویری از خدا را باید با صدایی بلند اعلان کنیم، خصوصاً در دنیایی که اکثر مردم شاید شنیده باشند که خدا، خدایی است مجازاتکننده و انتقامجو. همچنین ضروری است این حقیقت به این منظور اعلان شود که کلماتی که در این کتاب، بار معنای سختی دارند، در چشمانداز درستی قرار گیرند.
دعای امروز
ای خدایی که رحمتت دائمی و استوار است،
و پسر خود را فرستادی تا ما را نجات بخشد:
نیکوییهایت را بهیاد ما آور،
و فیضت را در درون ما فزونی ببخش،
تا سپاسگزاری و قدردانی ما رشد کند،
بهواسطهٔ عیسای مسیح، خداوندگار ما.
مطالعهٔ کتاب مقدس
میکاه ۷:۸ تا آخر
ای دشمن من بر من شادی مکن، زیرا اگرچه بیفتم، بر خواهم خاست، و اگرچه در تاریکی بنشینم، خداوند نور من خواهد بود. غضب خداوند را متحمل خواهم شد، زیرا که به او گناه ورزیدهام، تا آنگاه که به دفاع از من برخیزد و دادرسیام کند. او مرا به روشناییْ بیرون خواهد آورد، و من عدالت او را نظاره خواهم کرد. آنگاه دشمنم این را خواهد دید، و غرقِ شرمساری خواهد شد؛ همان که به من میگفت: «یهوه خدایت کجاست؟» چشمانم بر او خواهد نگریست، و حال مانند گِل کوچهها پایمال خواهد شد. روز ساختن دیوارهایت فرا خواهد رسید؛ در آن روز مرزها گسترش خواهد یافت. در آن روز، از آشور و شهرهای مصر نزد تو خواهند آمد، از مصر تا رود فرات؛ از دریا تا دریا و از کوه تا کوه. اما زمین ویران خواهد شد، به سبب ساکنانش و ثمرۀ اعمالشان. قوم خویش و گلۀ میراث خود را به عصای خویش شبانی کن، آنان را که به تنهایی در جنگل، میان سرزمینی حاصلخیز ساکنند؛ باشد که چون روزگاران پیشین، در باشان و جِلعاد بچرند. همچون روزهایی که از سرزمین مصر به در آمدی، بدیشان چیزهای شگفتانگیز نشان خواهم داد. قومها چون این را بینند، از همۀ قوّت خویش شرمسار خواهند شد؛ دست بر دهان خواهند نهاد، و گوشهایشان کر خواهد شد؛ مانند مار خاک را خواهند لیسید، مانند موجوداتی که بر زمین میخزند؛ از دژهای خود لرزان بیرون خواهند آمد، و هراسان رو به سوی یهوه خدای ما خواهند نهاد، و از تو خواهند ترسید. کیست خدایی همانند تو، که گناه را میآمرزد و از نافرمانیِ باقیماندۀ میراث خویش درمیگذرد؟ خشم خود را تا به ابد نگاه نمیدارد، زیرا از محبت کردن لذت میبرد. بار دیگر بر ما رحم خواهد کرد، و بر گناهان ما چیره خواهد شد. تو تمامی گناهان ما را به قعر دریا خواهی افکند. امانت را برای یعقوب و محبت را برای ابراهیم به جا خواهی آورد، چنانکه در روزگاران کهن برای پدران ما سوگند خوردی.
مزمور ۱۰۶
هَلِلویاه! خداوند را سپاس گویید زیرا که او نیکوست و محبتش تا ابدالآباد است. کیست که اعمال نیرومند خداوند را بیان تواند کرد و ستایش او را به کمال تواند شنوانید؟ خوشا به حال آنان که عدالت را به جا میآورند و در همه وقت، انصاف را نگاه میدارند. خداوندا، چون بر قوم خود نظر لطف افکنی، مرا به یاد آور، و با نجات خود به یاریام بیا؛ تا سعادت برگزیدگان تو را ببینم و در شادی قوم تو شادمان گردم و همراه با میراث تو فخر نمایم. ما و پدرانمان گناه کردهایم، عِصیان ورزیدهایم و شرارت نمودهایم. پدران ما، هنگامی که در مصر بودند کارهای شگفتانگیز تو را درک نکردند؛ آنان کثرت محبت تو را به یاد نیاوردند، بلکه در کنار دریا، نزد دریای سرخ، سر به شورش برداشتند. اما او بهخاطر نام خود، ایشان را نجات بخشید، تا قوّت خود را بشناساند. دریای سرخ را عتاب کرد، و خشکید؛ و ایشان را از میان ژرفناها همچون بیابان رهبری فرمود. آنان را از چنگ خصم نجات بخشید، و از دست دشمن رهانید. آبها مخالفان ایشان را پوشانید، که یکی از آنها نیز باقی نماند. آنگاه به کلام او ایمان آوردند، و حمد او را سراییدند. اما کارهای او را بهزودی از یاد بردند، و مشورت او را انتظار نکشیدند. هوای نَفْس خود را در بیابان پیروی کردند، و خدا را در صحرا آزمودند. پس آنچه خواستند بدیشان عطا فرمود، اما لاغری در جانهای ایشان فرستاد. در اردوگاه بر موسی حسد بردند، و بر هارون، مقدس خداوند. پس زمین دهان گشود و داتان را فرو برد، و جماعتِ اَبیرام را پوشانید. آتش در میانِ جمع ایشان زبانه کشید و شعلهها شریران را سوزانید. در حوریب گوسالهای ساختند، و بُتِ ریختهشده را پرستش کردند؛ جلال خود را معاوضه کردند، با شمایل گاوی علفخوار! خدا را که نجاتدهندۀ ایشان بود از یاد بردند، او را که کارهای عظیم در مصر کرده بود؛ آن که عجایب در سرزمین حام به عمل آورده بود، و کارهای مَهیب نزد دریای سرخ. پس گفت که هلاکشان خواهد کرد - اگر برگزیدۀ او موسی به حضورش در شکاف نمیایستاد تا خشم او را از هلاک کردن ایشان برگرداند. سرزمین دلپذیر را خوار شمردند، زیرا به وعدۀ او ایمان نداشتند. در خیمههای خود همهمه کردند، و آواز خداوند را نشنیدند. پس با دست برافراشته سوگند خورد که ایشان را در بیابان از پا در خواهد آورد، و نسلشان را در میان قومها پخش خواهد کرد، و در سرزمینها پراکنده خواهد ساخت. سپس با بَعَل فِغور همیوغ شدند، و قربانیهای تقدیمی به مردگان را خوردند؛ با کارهای خود خداوند را به خشم آوردند، پس طاعون در میان ایشان شیوع یافت. آنگاه فینِحاس ایستاد و میانجیگری کرد، و طاعون بازداشته شد. و این برای او پارسایی محسوب گشت، نسل اندر نسل تا ابدالآباد. همچنین نزد آبهای مِریبَه خداوند را خشمگین کردند، و حتی موسی به سبب ایشان زیان دید؛ زیرا روح وی را مکدر ساختند، و سخن نسنجیده بر زبان او جاری شد. ملتها را هلاک نکردند، آنگونه که خداوند ایشان را امر فرموده بود؛ بلکه با قومها درآمیختند و کارهای ایشان را فرا گرفتند. بتهای ایشان را عبادت کردند، که برایشان دام گردید. پسران خود را برای دیوها قربانی کردند و دختران خود را نیز. خون بیگناه را ریختند، خون پسران و دختران خود را؛ که ایشان را برای بتهای کنعان قربانی کردند، و زمین به خون آلوده شد. پس با کارهای خود نجس گردیدند و به اعمال خویش خودفروشی کردند. بنابراین خشم خداوند بر قومش افروخته شد، و از میراث خویش منزجر گشت. آنان را به دست قومها تسلیم کرد، و نفرتکنندگانشان بر ایشان فرمان راندند. دشمنان بر آنها ظلم کردند، و ایشان زیر دست آنها ذلیل گردیدند. بارها ایشان را رهایی بخشید اما در مشورتهای خود سر به شورش برداشتند و به سبب تقصیر خویش خوار گردیدند. با این همه، بر تنگی ایشان نظر افکند، هنگامی که فریادشان را شنید. بهخاطر آنها عهد خویش را به یاد آورد، و بر حسب کثرت محبت خویش گذشت نمود. اسیرکنندگانِ آنها را جملگی، به رحم آوردن بر ایشان برانگیخت. ای یهوه، خدای ما، نجاتمان ده، و از میان قومها ما را گِرد آور، تا نام قدوس تو را سپاس گوییم، و در ستایش تو فخر نماییم. متبارک باد یهوه، خدای اسرائیل، از ازل تا ابدالآباد. و تمامی مردم بگویند، «آمین». هَلِلویاه!
مرقس ۷:۱-۱۳
فَریسیان به همراه برخی از علمای دین که از اورشلیم آمده بودند، نزد عیسی گرد آمدند و دیدند برخی از شاگردان او با دستهای نجس، یعنی ناشسته، غذا میخورند. فَریسیان و نیز تمامی یهودیان، به پیروی از سنّت مشایخ، تا دستهای خود را طبق آداب تطهیر نشویند، خوراک نمیخورند. چون از بازار میآیند، تا شستشو نکنند چیزی نمیخورند. و بسیار سنن دیگر را نیز نگاه میدارند، همچون شستن پیالهها، دیگها، ظروف مسی و نیمکتها. پس فَریسیان و علمای دین از عیسی پرسیدند: «چرا شاگردان تو طبق سنّت مشایخ رفتار نمیکنند، و با دستهای نجس غذا میخورند؟» او پاسخ داد: «اِشعیا دربارۀ شما ریاکاران چه خوب پیشگویی کرد! چنانکه نوشته شده است، «”این قوم با لبهای خود مرا حرمت میدارند، امّا دلشان از من دور است. آنان بیهوده مرا عبادت میکنند، و تعلیمشان چیزی جز فرایض بشری نیست.“ شما احکام خدا را کنار گذاشتهاید و سنّتهای بشری را نگاه میدارید.» سپس گفت: «شما زیرکانه حکم خدا را کنار میگذارید تا سنّت خود را استوار سازید! زیرا موسی گفت، ”پدر و مادر خود را گرامی دار،“ و نیز ”هر که پدر یا مادر خود را ناسزا گوید، البته باید کشته شود.“ امّا شما میگویید شخص میتواند به پدر یا مادرش بگوید: ”هر کمکی که ممکن بود از من دریافت کنید، قربان - یعنی وقف خدا - است“ و بدینگونه نمیگذارید هیچ کاری برای پدر یا مادرش بکند. شما اینچنین با سنّتهای خود، که آنها را به دیگران نیز منتقل میکنید، کلام خدا را باطل میشمارید و از اینگونه کارها بسیار انجام میدهید.»