نان روزانه

مرقسِ انجیل‌نگارحضرت مرقس به‌آرامی قدم به روایت کتاب اعمال رسولان می‌گذارد. وی به‌عنوان همسفر پولس، بر عمل دگرگون‌کنندهٔ مسیح در جهت هدایت بشر به طریق حیات جاودانی، شهادت می‌داد.

بسیاری از آنانی که پس از شهید شدن استیفان، که سولُس در آن حضور داشت و آن را تأیید کرده بود، از اورشلیم به نقاط دیگر پراکنده شدند و به‌سوی نواحی شمالی رفتند و کلیسایی در شهر انطاکیه تأسیس کردند که شمار بسیاری از نوکیشان غیریهودی را به خود جذب کرده بود. به این کلیسا بود که سولس، همان آزاردهندهٔ پیشین آن، به‌همراه برنابا و مرقس، وارد شد. اکنون آنانی که پیش از این مورد آزار سولس بودند، به او مأموریت دادند که خدمت تبشیری خود را آغاز کند.

«جادوگری» احساس خشمی را که این‌چنین در سولس، پیش از ایمان آوردنش مشهود بود، به یاد او آورد (سولس از این پس، «پولس» نامیده شد). این را بار دیگر در کتاب اعمال ۱۹:‏۱۸-‏۱۹ مشاهده می‌کنیم. جادوگری در تثنیه ۱۸:‏۱۰-‏۱۴ ممنوع اعلان شده بود. احضار ارواح به منظور مداخله و دستکاری در زندگی مردمان، هدف اصلی جادوگری بود- واژهٔ یونانی «پِری‌اِرگا» که در اعمال ۱۹:‏۱۹ به‌کار رفته، در اول تیموتائوس‌ ۵:‏۱۳ نیز برای اشاره به افراد «بی‌کاره و فضول» مورد استفاده قرار گرفته است.

پولس نمی‌توانست به اشخاص «بیکاره‌ای» چون علیما اجازه دهد در کار خداوندگار مزاحمت ایجاد کنند، و توبیخ او این جادوگر را به کوری مبتلا ساخت، مشابه همان کوری که خودِ پولس در راه دمشق تجربه کرده بود. آن تاریکی سبب تنویر پولس گردید تا ببیند و به «طریقت» بپیوندد و او اکنون این شور و حرارت خود را به‌کار برد تا یقین حاصل کند دیگران از این طریقت منحرف نشوند.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.