نان روزانه

کلام امروز: اعمال ۱۲:‏۲۵ تا ۱۳:‏۱۳ | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمور ۳۷:‏۲۳ تا آخرمزمور ۱۴۸اشعیا ۶۲:‏۶-‏۱۰

مرقسِ انجیل‌نگارحضرت مرقس به‌آرامی قدم به روایت کتاب اعمال رسولان می‌گذارد. وی به‌عنوان همسفر پولس، بر عمل دگرگون‌کنندهٔ مسیح در جهت هدایت بشر به طریق حیات جاودانی، شهادت می‌داد.

بسیاری از آنانی که پس از شهید شدن استیفان، که سولُس در آن حضور داشت و آن را تأیید کرده بود، از اورشلیم به نقاط دیگر پراکنده شدند و به‌سوی نواحی شمالی رفتند و کلیسایی در شهر انطاکیه تأسیس کردند که شمار بسیاری از نوکیشان غیریهودی را به خود جذب کرده بود. به این کلیسا بود که سولس، همان آزاردهندهٔ پیشین آن، به‌همراه برنابا و مرقس، وارد شد. اکنون آنانی که پیش از این مورد آزار سولس بودند، به او مأموریت دادند که خدمت تبشیری خود را آغاز کند.

«جادوگری» احساس خشمی را که این‌چنین در سولس، پیش از ایمان آوردنش مشهود بود، به یاد او آورد (سولس از این پس، «پولس» نامیده شد). این را بار دیگر در کتاب اعمال ۱۹:‏۱۸-‏۱۹ مشاهده می‌کنیم. جادوگری در تثنیه ۱۸:‏۱۰-‏۱۴ ممنوع اعلان شده بود. احضار ارواح به منظور مداخله و دستکاری در زندگی مردمان، هدف اصلی جادوگری بود- واژهٔ یونانی «پِری‌اِرگا» که در اعمال ۱۹:‏۱۹ به‌کار رفته، در اول تیموتائوس‌ ۵:‏۱۳ نیز برای اشاره به افراد «بی‌کاره و فضول» مورد استفاده قرار گرفته است.

پولس نمی‌توانست به اشخاص «بیکاره‌ای» چون علیما اجازه دهد در کار خداوندگار مزاحمت ایجاد کنند، و توبیخ او این جادوگر را به کوری مبتلا ساخت، مشابه همان کوری که خودِ پولس در راه دمشق تجربه کرده بود. آن تاریکی سبب تنویر پولس گردید تا ببیند و به «طریقت» بپیوندد و او اکنون این شور و حرارت خود را به‌کار برد تا یقین حاصل کند دیگران از این طریقت منحرف نشوند.

دعای امروز

ای خدای قادر مطلق،
که به‌واسطهٔ شهادت الهامی انجیل‌نگارت، حضرت مرقس،
کلیسا را منوّر و روشن ساختی:
عطا فرما تا ما که در راستی انجیل استوار و راسخ جای گرفته‌ایم،
به تعالیم آن وفادار بمانیم، هم در گفتار و هم در کردار؛
به‌واسطهٔ عیسای مسیح، پسر تو و خداوندگار ما،
که با تو زنده است و سلطنت می‌کند،
در اتحاد با روح‌القدس،
یک خدا، اکنون و تا ابدالآباد.

مطالعهٔ کتاب مقدس

اعمال ۱۲:‏۲۵ تا ۱۳:‏۱۳

چون برنابا و سولُس مأموریت خود را به انجام رسانیدند، از اورشلیم بازگشتند و یوحنای معروف به مَرقُس را نیز همراه خود آوردند.
در کلیسایی که در اَنطاکیه بود، انبیا و معلّمانی چند بودند: برنابا، شَمعون معروف به نیجِر، لوکیوسِ قیرَوانی، مَنائِن که برادرخواندۀ هیرودیسِ حاکم بود و سولُس. هنگامی که ایشان در عبادت خداوند و روزه به سر می‌بردند، روح‌القدس گفت: «برنابا و سولُس را برای من جدا سازید، به جهت کاری که ایشان را بدان فرا خوانده‌ام.» آنگاه، پس از روزه و دعا، دست بر آن دو نهاده، ایشان را روانۀ سفر کردند. بدین قرار، آن دو که از جانب روح‌القدس فرستاده شده بودند، به سِلوکیه رفتند و از آنجا از راه دریا به قپرس رسیدند. چون وارد سَلامیس شدند، در کنیسه‌های یهود به کلام خدا موعظه کردند. یوحنا نیز در خدمت ایشان بود. آنان سرتاسر جزیره را درنَوَردیدند تا به پافوس رسیدند. در آنجا به فردی یهودی به نام بارْ‌یِشوعَ برخوردند که جادوگر و نبی دروغین بود. او از دوستان ’سِرگیوس پولسِ‘ والی بود. والی که مردی خردمند بود، برنابا و سولُس را به حضور فرا خواند، زیرا می‌خواست کلام خدا را بشنود. امّا عِلیمای جادوگر - که ترجمۀ نامش چنین است - به مخالفت با ایشان برخاست و کوشید والی را از ایمان آوردن، بازدارد. در این هنگام سولُس، که پولس نیز نامیده می‌شد، پر از روح‌القدس شده، بدو چشم دوخت و گفت: «ای فرزند ابلیس، ای دشمن هر پارسایی، که پر از مکر و فریبی! چرا از کج کردن راههای راست خداوند بازنمی‌ایستی؟ بدان که دست خداوند بر ضد توست. اکنون کور خواهی شد و تا مدتی قادر به دیدن آفتاب نخواهی بود.» در دَم، مه و تاریکی او را فرو گرفت، و دور زده کسی را می‌جُست که دستش را بگیرد و راه را به او بنماید. چون والی این واقعه را دید، ایمان آورد، زیرا از تعلیمی که دربارۀ خداوند می‌دادند در شگفت شده بود. آنگاه پولس و همراهانش از راه دریا از پافوس به پِرجۀ پامفیلیه رفتند. امّا در آنجا یوحنا از ایشان جدا شد و به اورشلیم بازگشت.

مزمور ۳۷:‏۲۳ تا آخر

مردِ بی‌عیب را ببین و مردِ صالح را بنگر! زیرا سرانجامِ آن مرد، سلامتی خواهد بود. اما عاصیان جملگی هلاک خواهند شد، و شریران را سرانجامی نخواهد بود. نجات پارسایان از خداوند می‌رسد؛ اوست قلعۀ ایشان در زمان تنگی. خداوند ایشان را یاری می‌دهد و می‌رهاند؛ ایشان را از چنگ شریران رهایی می‌بخشد و نجات می‌دهد، زیرا که در او پناه می‌جویند. اما چه زود درگذشت و اثری از او بر جای نماند؛ و هر چه او را جُستم، یافت نشد. مردی شریر و ستمگر دیدم، که چون درختِ سرسبزِ بومی قد می‌افراشت، منتظر خداوند باش و طریق او را نگاه دار، که تو را به وراثت زمین سرافراز خواهد ساخت، و چون شریران منقطع شوند، به چشم خواهی دید. اما خداوند او را به دست وی وانمی‌گذارد، و چون به محاکمه کشیده شود، نخواهد گذاشت محکوم گردد. شریر به کمین پارسا می‌نشیند، و قصد جان او دارد؛ شریعتِ خدایش در دل اوست، و پاهایش نمی‌لغزد. دهان پارسا حکمت را بیان می‌کند، و زبانش به عدالت سخن می‌گوید. پارسایان زمین را به میراث خواهند برد و تا به ابد در آن سکونت خواهند کرد. زیرا خداوند عدالت را دوست می‌دارد و سرسپردگان خود را ترک نخواهد کرد. آنان تا به ابد محفوظ خواهند بود، اما نسل شریران منقطع خواهند شد. از بدی روی بگردان و نیکویی کن؛ آنگاه تا به ابد سکونت خواهی یافت. همواره گشاده‌دست است و قرض‌دهنده، و فرزندانش مایۀ برکتند. من جوان بودم و اینک سالخورده‌ام، با این همه، هرگز پارسایی را ندیده‌ام که وانهاده شده باشد و نه فرزندانش را که گدای نان شوند. هرچند بیفتد، نقشِ بر زمین نخواهد شد، زیرا خداوند دستش را می‌گیرد. اگر خداوند راه کسی را خوش بدارد، گامهایش را استوار می‌سازد؛

مزمور ۱۴۸

هللویاه! خداوند را از آسمان بستایید، در عرش برین او را بستایید. ای همۀ فرشتگانش او را بستایید، ای همۀ لشکریانش، او را بستایید. ای خورشید و ماه، او را بستایید، ای همۀ ستارگان درخشان، او را بستایید. ای فلک‌الافلاک، او را بستایید، و ای آبهایی که فوق آسمانهایید. اینان همه نام خداوند را بستایند، زیرا که او امر فرمود، و آفریده شدند. و آنها را بر پا داشت، تا ابد‌الآباد، و فریضه‌ای قرار داد که از آن در نتوان گذشت. خداوند را از زمین بستایید، ای جانداران بزرگ دریایی و همۀ ژرفاها؛ ای آذرخش و تگرگ و برف و ابر، و ای بادهای توفانی که امر او را به جا می‌آورید! ای کوهها و همۀ تپه‌ها، ای درختان میوه و همۀ سروها؛ ای وحوش و همۀ چارپایان، ای خزندگان و پرندگان بالدار؛ ای شاهان زمین و تمامی قومها، ای امیران و همۀ حکام جهان؛ ای مردان جوان و دوشیزگان، ای پیران و ای جوانان. اینان همه، نام خداوند را بستایند، زیرا تنها نام او متعال است؛ شکوه او فوق زمین و آسمان است. او شاخی برای قوم خود برافراشته است، ستایش برای همۀ سرسپردگانش، برای بنی‌اسرائیل که قومی نزدیک به اویند. هللویاه!

اشعیا ۶۲:‏۶-‏۱۰

ای اورشلیم! بر حصارهایت دیدبانان گماشته‌ام، که شبانه‌روز هرگز خاموش نخواهند بود. ای کسانی که به خداوند یادآوری می‌کنید، آرام مگیرید، و او را نیز آرامی مدهید، تا اورشلیم را استوار ساخته، آن را در جهان مایۀ ستایش بگرداند. خداوند به دست راست خویش سوگند خورده است و به بازوی نیرومندش، که: «دیگر هیچ‌گاه غلۀ شما را خوراک دشمنانتان نخواهم ساخت، و بیگانگان دیگر شراب تازۀ شما را نخواهند نوشید، شرابی را که برایش محنت کشیده‌اید. بلکه آنان که غَله را می‌دِروند از آن خواهند خورد، و خداوند را ستایش خواهند کرد؛ و آنان که انگورها را گرد می‌آورند، در صحنهای قُدس من از آن خواهند نوشید.» بگذرید! از دروازه‌ها بگذرید! راه را برای قوم مهیا سازید. بسازید! شاهراه را بسازید! سنگها را برچینید، و عَلَمی به جهت ملتها بر پا دارید!

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.