استر از زانوان خود برخاست تا ابتکار عمل را بهدست گیرد. تا این مرحله از ماجرا او شخصیتی آرام و مطیع و منفعل داشت، اما اکنون، در این لحظهٔ حساس، این زن بالغ و کامل قدم به جلو گذاشت تا کنترل امور را در دستانش بگیرد. استر جامهٔ سلطنتی خود را بر تن کرد و دلیرانه بهعنوان دیپلمات ارشد قوم یهود، گام به اقامتگاه پادشاه گذاشت.
استر چگونه میدانست چه اقدامی باید بکند؟ تا این مقطع، او تحت سرپرستی مردخای بود و نیز مورد لطف خواجهسرایان حرمسرا. اما اکنون لازم بود بهتنهایی بایستد تا در شرایطی بینهایت خطرناک، دعوت و رسالت خود را عملی سازد.
در زندگی هر فرد، لحظاتی هست که دعوتی منحصربه فرد، به شکلی دشوار و زمخت در مرکز توجه قرار میگیرد. غالباً به یک بحران نیاز است تا فرصت را برای آشکارشدن عطایای مخفیمان آماده سازد. برای بانوان، ممکن است نیاز به شهامتی خاص باشد تا اقتداری را که خدا برای چنین زمانی به آنان میبخشد، بهطور کامل در آغوش بگیرند.
هیچ الگوریتم زیرکانه یا فرمولی جاودیی وجود ندارد تا بتوان دعوت انسان را پیشگویی کرد. استر عقل و مهارتهای اجتماعی قابل توجه خود را بهکار برد. او خط مشی دقیقی را طرح کرده، آن را بهطور کامل بهاجرا درآورد. همچنین خونسردی خود را حفظ کرد و با دلی وفادار، مبارزهای را که در برابر او گذاشته شده بود، پذیرفت. این همان فرصت تعیینشده برای او بود تا بتواند به قوم خود خدمت کند، و نیز به خدا.
قدیسْ فرانسیس آسیسی در بستر مرگ گفت: «آنچه را که از آن من بود تا انجام دهم، بهانجام رساندم. باشد که مسیح آنچه را که شما باید انجام دهید، به شما تعلیم دهد.»