چه کسی میتوانست تصور کند که سرنوشت تمام قوم یهود وابسته به کیفیت خواب پادشاهْ خشایارشا باشد؟ در روایات کتابمقدس، گاه پیش آمده که فرمانروایان در ساعات کوتاه شب، با سؤالاتی برخورد کنند که پیامدهای اخلاقی عمیقی دَربَر دارند (ر.ک. دانیال ۶:۱۸-۱۹؛ متی ۲۷:۱۹).
در این مقطع از ماجرا، تعجبآور نیست اگر بشنویم که مردخای یا استر در بسترهای خود به اینور و آنور بغلتند. هامان بیرحم، چوبهٔ داری بر پا کرده بود و قصد داشت صبح روز بعد، بزرگترین دشمن خود را از میان بردارد. اما در چرخشی بینهایت طنزآلود، بیخوابی پادشاه در طول شب، نقطهٔ عطفی شد در جهت نجات یهودیان و نابودی هامان.
یگانه واکنش ما میتواند حیرت از عملکرد مشیّت الهی باشد. خدا از طریقهای اسرارآمیز عمل میکند و میارزد که در مورد برخی از این اسرار تأمل کنیم، اسراری که در نحوهٔ پیشرفتن این ماجرا مشاهده میشوند. آیا وقتی کارگزاران پادشاه اسناد را برای مطالعهٔ او آماده میکردند، مشیّت الهی در کار بود؟ آیا ندایی درونی وفاداری مردخای یهودی را به ایشان یادآوری کرد؟ یا شاید هم در سبک نگارش این گزارشهای تاریخی، دستی هدایتکننده در کار بود که صداقت و وفاداری مردخای را به شیوهای چنین دلپذیر به ذهن پادشاه متبادر کرد. قطعاً میتوانیم از حس غریزی برای اقدام بهموقع استر، این ملکهٔ نیکسرشت، حیرت کنیم؛ زیرا وی زمینه را برای معکوسکردن این جریان تاریخی آماده کرده بود.
خدا از طریقهای اسرارآمیز عمل میکند- حتی در اعماق بیخوابی.