ایام روزه
کلیسای مِتُدیست کوچکی کنار محوطهای عمومی در روستایی در غرب کشور انگلستان بود. این کلیسا ساختهٔ خانوادههای اهل روستا در اواخر قرن نوزدهم بود و فضای داخلی آن از اثر جلادهنده و نیات حسنه میدرخشید. بالای منبر این متن با حروف گوتیک نوشته شده بود: «آه! خداوند را در زیبایی تقدس بپرستید.» این متن متنی بود که نگاه هر کس در هنگام سخنرانی واعظ یا تکخوانی در جشن سالانهٔ کانون شادی سرود پرستشی، ممکن بود به آن بیفتد.
آن متن کتابمقدسی؛ مظهر رابطهٔ نزدیکی بود که پرستندگان معتقد بودند میان ساختمانشان (که بوی سیب و مینای پاییزی در فصل خرمن میداد) و خدا وجود دارد. ساختمان، مربعی معمولی بود. هیچ شاخصهٔ معماری هوشمندانه یا قابلتشخیصی نداشت. نه پردهای برای تفکیک فضای محراب داشت، نه نقش فرشتگان بر شاهتیرهای چوبی سقف حکاکی شده بود و نه شیشههای رنگی داشت. نمای بیرونی شامل سنگهای تمامتراش استخراجشده از معدنی بود که کمتر از یک مایل با آن فاصله داشت. با این همه، بهرغم معمولی بودنش، جای هیچ شکی در مورد تقدس بنا نبود. مکانی بود که انسانها و خدا صبورانه مشارکت داشتند.
شاید شما کلیساهای مشابهی را بشناسید که حتی زیباتر یا باابهتتر از کلیساییاند که در اینجا توصیف شد و هر یک غرق در حالوهوای تقدساند. حتی دیوارهای آنها موسیقی عمیق و پنهان ابدیت را بازمیتابانند.
کلیسای شما چگونه «شبیه و سایهٔ» چیزهای آسمانی بزرگتر است؟