ایام صعود تا پنتیکاست
در زبان صریح و مدیریتیِ امروزه، شخصی مانند بِصَلئیل را دارای «مهارتهای بسیار» توصیف میکنند. عبارت مفید اما زمختی است، و چون کمترین اثری از شاعرانگی در آن نیست، موضوع را نمیرساند. چطور میتوانید یک جواهرساز یا نقرهکار یا هنرمند را فقط دارای «مهارتهای بسیار» بنامید؟ کار استادکار واقعیِ صنایع دستی، حاصل توجه منضبط و صبورانه به موادی است که با آن کار میکند. این توجهی است که کیفیتی شبیه دعا دارد. به چشمدوختن فراوان، تفکر فراوان و تعمق فراوان نیاز دارد. هنرمندان احترامی بالا و فروتنانه برای مواد قائلاند و این در شکلگیری صنعت دست آنها مشهود است.
به دقت به یک مجسمه، مثلاً پیکرهٔ «یعقوب در حال کشتی گرفتن با فرشته» اثر جیکب اِپستاین، نگاه کنید. متوجه نشانههای بسیاری از اثر قلم فولادی خواهید شد که سنگ را تراشیده است. اما این نشانهها کیفیت نوازشی ملایم را نیز دارند. آنها تقریباً شبیه عذرخواهی پیکرتراش از سنگ به دلیل جسارت چکشکاری آن است.
باری… به بِصَلئیل بازگردیم. وظیفهای که به او سپرده شده بود، این بود که از مواد بیجان اشیائی برای حرمتنهادن به خدا خلق کند که اندکی از زیبایی و قدوسیت قادر متعال را داشته باشند. این وظیفهای مقدس و دلهرهآور بود. حال به این داستان جنبهٔ شخصی بدهید. وقتی سعی میکنید کلمات را برای پرستش بهکار گیرید، چگونه آنها را شکل میدهید؟ آیا توجه عاشقانه و محترمانه را بخشی از کارتان میدانید؟
دعای امروز
ای خدای قادر!
همچنان که ایمان داریم یگانه پسرت
خداوند ما عیسای مسیح
به آسمان صعود کرده است،
دعا میکنیم که به ما عطا کنی
تا ما نیز در دل و ذهن صعود کنیم
و باشد که پیوسته نزد او ساکن شویم؛
او که زنده است و با تو پادشاهی میکند،
در اتحاد با روحالقدس،
خدای واحد، از حال تا ابدالآباد.
مطالعهٔ کتاب مقدس
خروج ۳۵:۳۰-۳۶:۱
آنگاه موسی به بنیاسرائیل گفت: «بنگرید که خداوند بِصَلئیل پسر اوری نوۀ حور از قبیلۀ یهودا را برگزیده است، و او را با روح خدا پر کرده، بدو مهارت، فهم و دانش در انواع صنایع بخشیده است، تا از طلا و نقره و برنج نقشهای هنری بریزد، سنگ ببُرد و بتراشد، صنایع چوبی بسازد و در انواع هنرها مشغول کار شود. نیز به او و اُهولیاب پسر اَخیسامَک از قبیلۀ دان، این توانایی را بخشیده که به دیگران تعلیم دهند. خدا به ایشان مهارت بخشیده است تا هر نوع کاری را که حکاکان، طراحان و گلدوزان با نخهای آبی و ارغوانی و قرمز بر کتان ریزبافت میکنند، یعنی کارهایی را که هر نوع صنعتگر یا طراح ماهر انجام میدهد، خود انجام دهند.
«بِصَلئیل، اُهولیاب و همۀ افراد ماهری که خداوند بدیشان مهارت و فهم بخشیده است تا بدانند چگونه باید کارهای مربوط به بنای قُدس را انجام دهند، باید درست مطابق آنچه خداوند فرمان داده است این کار را به انجام رسانند.»
مزامیر ۲۰
خداوند تو را در روز تنگی مستجاب فرماید؛ نامِ خدای یعقوب تو را محافظت کند! از قُدس برای تو کمک بفرستد، و از صَهیون تو را حمایت نماید. هدایای تو را جملگی به یاد آورد و قربانیهای تمامسوز تو را قبول فرماید. سِلاه آرزوی دلت را به تو عطا کند و همۀ نقشههایت را جامۀ عمل بپوشاند. به سبب نجات تو بانگ شادی برآوریم و عَلَمهای خود را در نام خدایمان برافرازیم. خداوند همۀ مسئلتهای تو را به انجام رساند! اکنون دانستم که خداوند مسیح خود را نجات میبخشد؛ او از آسمانِ مقدسش وی را اجابت میفرماید، به نیروی نجاتبخش دست راست خویش. اینان ارابهها و آنان اسبها را، اما ما نام یهوه خدای خود را ذکر خواهیم کرد. آنها خم شده، خواهند افتاد، اما ما برخاسته، خواهیم ایستاد. خداوندا، پادشاه را نجات ده! در روزی که بخوانیم، ما را اجابت فرما!
مزامیر ۸۱
برای خدا که قوّت ماست بانگ شادی برآورید! برای خدای یعقوب فریاد بلند سر دهید! سرود آغاز کنید، دف را به صدا آرید، بربط خوش نوا و چنگ را! کَرِنا را بنوازید در ماهِ نو، در ماهِ تمام، در روز عیدمان! زیرا این است فریضهای در اسرائیل، و قانونی از خدای یعقوب. آن را شهادتی در یوسف قرار داد، آنگاه که به مصاف سرزمین مصر بیرون رفت. صدایی ناآشنا میشنوم که میگوید: «بار از شانهات برگرفتم؛ دستهایت از سبد رها شد. در تنگی فریاد برآوردی و تو را خلاصی دادم؛ از جایگاه مخفیِ رعد تو را اجابت کردم؛ نزد آبهای مِریبَه تو را آزمودم. سِلاه بشنو ای قوم من، که تو را برحذر میدارم! ای اسرائیل، کاش به من گوش فرا میدادی! در میان تو خدای غیر نباشد و در برابر خدای بیگانه سَجده مکن! من یهوه خدای تو هستم، که تو را از سرزمین مصر برآوردم. دهان خود را نیکو بگشا که من آن را پُر خواهم ساخت. «اما قوم من صدای مرا نشنیدند، و اسرائیل مطیع من نگشت! پس ایشان را به سختیِ دلشان وانهادم تا تدابیر خویش را پیروی کنند. کاش که قوم من به من گوش فرا میداد و اسرائیل در راههای من گام میزد. آنگاه بهزودی دشمنانشان را مغلوب میساختم و دست خویش را بر ضد مخالفانشان برمیگردانیدم! آنان که از خداوند نفرت دارند در برابر او خاضعانه سر فرود میآوردند، و سرنوشتشان ابدی میبود. اما تو را به نیکوترین گندم خوراک میدادم، و به عسل از صخره سیر میکردم.»
غلاطیان ۵:۱۳ تا آخر
ای برادران، شما به آزادی فرا خوانده شدهاید، امّا آزادی خود را فرصتی برای ارضای نَفْس مسازید، بلکه با محبت، یکدیگر را خدمت کنید. زیرا تمام شریعت در یک حکم خلاصه میشود و آن اینکه «همسایهات را همچون خویشتن محبت کن.» ولی اگر به گزیدن و دریدن یکدیگر ادامه دهید، مواظب باشید که به دست یکدیگر از میان نروید. امّا میگویم به روح رفتار کنید که تمایلات نَفْس را به جا نخواهید آورد. زیرا تمایلات نَفْس برخلاف روح است و تمایلات روح برخلاف نَفْس؛ و این دو بر ضد هماند، به گونهای که دیگر نمیتوانید هرآنچه را که میخواهید، به جا آورید. امّا اگر از روح هدایت شوید، دیگر زیر شریعت نخواهید بود. اعمال نَفْس روشن است: بیعفتی، ناپاکی، و هرزگی؛ بتپرستی و جادوگری؛ دشمنی، ستیزهجویی، رشک، خشم؛ جاهطلبی، نفاق، دستهبندی، حسد؛ مستی، عیاشی و مانند اینها. چنانکه پیشتر به شما هشدار دادم، باز میگویم که کنندگان چنین کارها پادشاهی خدا را به میراث نخواهند برد. امّا ثمرۀ روح، محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری است. هیچ شریعتی مخالف اینها نیست. آنان که به مسیحْ عیسی تعلّق دارند، نَفْس را با همۀ هوسها و تمایلاتش بر صلیب کشیدهاند. اگر به روح زیست میکنیم، به روح نیز رفتار کنیم. خودپسند نباشیم و از به خشم آوردن یکدیگر و حسادت نسبت به هم دست بداریم.