نان روزانه

یکی از عمیق‌ترین و فروتن‌کننده‌ترین تجربیاتی که از محبت خدا داشته‌ام زمانی رخ داده که در کنار مسیحیان تحت آزار بوده‌ام. این گفته ممکن است حالت کلیشه‌ای داشته باشد، اما چنین تجربیاتی می‌توانند نگرش ما را به «مشکلات» خودمان تغییر دهند. جالب اینکه در روایاتی از این دست در مورد امید، اشتیاقی قوی برای سپاسگزاری از خدا به‌همراه می‌آوَرَد. همین امر ما را به موضوع اصلی کل این نامه مرتبط می‌سازد، یعنی سپاسگزاری برای آنچه خدا انجام داده و مفهومی که این واقعیت تازه در زندگی ما دارد.
پولس در اینجا (و نیز در جاهای دیگری از نامه‌هایش) به مخاطبینش می‌گوید که از جانب خدا مقرر شده تا رسول باشد و بر این نکته نیز تأکید می‌گذارد که «اعتبارنامه‌ای» ندارد. اما از این نیز جالب‌تر، توانایی او در آشکار ساختن راز خداست. اما این نیز به دلیل آن نبود که این راز را پنهان نگاه دارد، اما به این دلیل که با درک عمیق امکان‌‌پذیر بودن آن، کلیسا (و ما) بتوانیم آن دگرگونی را در زندگی خود و در زندگی اطرافیان‌مان عملی سازیم.

ایمانی که حالت «امواج هم‌مرکز» دارد، ایمانی بود که کلیسای اولیه را قادر ساخت به‌سرعت رشد کند. زندگی افراد دگرگون می‌شد و ایشان در امید به این کهن‌ترین داستان‌ها، این احیا را در زندگی خود به‌طور واقعی تجربه می‌کردند. پولس قطعاً این را در زندگی خود تجربه کرده بود. پس چه کسی بهتر از او می‌توانست رستاخیز را برای آنانی که قرار بود خبر خوش را بشنوند، تشریح کند.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.