نان روزانه

کلام امروز: اشعیا ۴۰‏:‏۱۲‏-‏۲۶ | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزامیر ۹۷مکاشفه ۱۴‏:‏۱۴ تا آخر ۱۵

مگر خدایان بابل پیروز نشدند؟ مردم یهودا به خدای خود، یهوه، اعتماد کردند که نجات‌شان دهد، و او آنها را ناامید کرده بود. خدای آنها یا ضعیف بود یا بی‌رحم و ایمان‌شان نیز آینده‌ای نخواهد داشت.مصیبت‌ها قوی‌ترین ایمان را نیز به چالش می‌کشند. وقتی می‌بینیم خدا اجازه داد مصیبت‌های مختلف بر مردم یهودا نازل شوند، ممکن است با آنها احساس همدردی کنیم، اما اشعیا پاسخی برای این مسئله داشت.
«آیا ندانسته و نشنیده‌اید؟» پرسش‌ها یکی بعد از دیگری روی هم تلنبار می‌شوند. چه کسی جهان را ساخته؟ چه کسی هنوز بر جهان حکم می‌راند؟ ممکن است این‌طور به نظر برسد که خدایان بابل بر سر کارند، اما همان‌طور که اشعیا نیز می‌گوید، این اصلاً حقیقت ندارد. خدایان بابل چیزی به جز تکه‌هایی از چوب و روکش فلزی و ساختۀ دست بشر نبودند و هیچ ادراک و قدرتی نداشتند.

این نوعی لفاظی ماهرانه بود. هیچ منطقی در این استدلال وجود نداشت. نویسنده هیچ مدرکی دال بر اینکه خدای اسرائیل هنوز حاکم است، ارائه نکرد، بلکه در عوض، به ایمان باستانی مردم متوسل شد: «آیا از ابتدا به شما خبر داده نشده است؟» این نبی به خاطرۀ خدایی دست‌اندرکار و فعال متوسل شد که قوم خود را نجات می‌دهد؛ خاطره‌ای که در اعماق وجود قوم، ریشه داشت.

زمانی که جهان اطراف ما در آشوب است، زمانی که منطق می‌گوید: خدا از ما دست کشیده، تخیل می‌تواند حس شگفتی در مورد خدا را باز یابد؛ خدایی که تمام کائنات را تنها با فراخواندن، به‌وجود آورده و اکنون نیز مانند آن دوران می‌پرسد: «مرا با که قیاس می‌کنید، تا با او برابر باشم؟»

دعای امروز

ای خدای پدر،
کمک کن تا ندای مسیح پادشاه را بشنویم
و در خدمت او، پیروی کنیم،
آنکه پادشاهی‌اش پایانی ندارد؛
زیرا او با تو و روح‌القدس حکومت می‌کند،
یک خدا، یک جلال.

مطالعهٔ کتاب مقدس

اشعیا ۴۰‏:‏۱۲‏-‏۲۶

کیست که آبها را به کف دست خود پیموده، و آسمانها را به وجب اندازه گرفته باشد؟ کیست که غبار زمین را در پیمانه گنجانیده، و کوهها را به قَپّان و تپه‌ها را به ترازو وزن کرده باشد؟ کیست که روح خداوند را هدایت کرده، و یا چون مشاورش به او تعلیم داده باشد؟ او از که مشورت خواست تا به او فهم ببخشد و طریق عدالت را به وی تعلیم دهد؟ یا او را معرفت بیاموزد و طریق فهم را بر وی بنمایاند؟ براستی که قومها همچون قطره‌ای در دَلوَند، و همچون غباری بر کفۀ ترازو محسوب می‌شوند. به‌واقع که او سواحل دوردست را همچون گَرد برمی‌گیرد! لبنان به جهت هیزم کافی نیست، و حیواناتش برای قربانی تمام‌سوز کفایت نمی‌کنند. قومها جملگی در برابر او هیچند؛ در نظرش بطالتند و از هیچ هم کمتر می‌نمایند. پس خدا را به که تشبیه می‌کنید؟ و کدام شباهت را با او قیاس توانید کرد؟ و اما تمثالی را در نظر آورید! صنعتگری آن را می‌ریزد، زرگری آن را به طلا می‌پوشاند و زنجیرهای نقره برایش می‌ریزد. فقیری که توان چنین هدیه‌ای ندارد، چوبی را که نمی‌پوسد برمی‌گزیند و صنعتگری ماهر می‌جوید تا برایش تمثالی تراشیده بسازد که واژگون نشود. آیا ندانسته و نشنیده‌اید؟ آیا از ابتدا به شما خبر داده نشده است؟ و از زمانی که زمین بنیان نهاده شد، درک نکرده‌اید؟ اوست که بر بالای دایرۀ زمین نشسته است، و ساکنان آن به ملخ می‌مانند. اوست که آسمانها را چون پرده می‌گسترانَد، و همچون خیمه‌ای به جهت سکونت پهن می‌کند. اوست که امیران را هیچ می‌گرداند، و داوران جهان را چون بطالت می‌سازد. هنوز کاشته نشده و غرس نگردیده‌اند، و هنوز در زمین ریشه ندوانیده‌اند که او بر آنها می‌دمد و خشک می‌شوند، و گردباد ایشان را چون کاه می‌روبد. آن قدوس می‌گوید: مرا با که قیاس می‌کنید، تا با او برابر باشم؟ چشمان خود را به اعلی برافرازید و ببینید: کیست که اینها را آفرید؟ کیست که لشکر اینها را به شماره بیرون می‌آورد، و آنها را جملگی به نام می‌خوانَد؟ به سبب کثرت قوّت و عظمت قدرتش هیچ‌یک از آنها گم نخواهد شد. '

مزامیر ۹۷

خداوند پادشاهی می‌کند! پس زمین شادمان باشد و سرزمینهای ساحلیِ بسیار شادی کنند. ابرها و تاریکی غلیظ گرداگرد اوست، عدل و انصاف، بنیان تخت اوست. آتش پیش روی وی می‌رود و دشمنانِ او را به هر سو می‌سوزاند. آذرخشهای او جهان را روشن می‌سازد؛ زمین می‌بیند و می‌لرزد. کوهها از حضور خداوند چون موم ذوب می‌شوند، از حضور خداوندگارِ تمامی عالَم! آسمانها عدالت او را اعلام می‌کنند، و همۀ قومها جلال او را می‌بینند. پرستندگان تمثالهای تراشیده جملگی شرمسار خواهند شد، همانها که به بتهای بی‌ارزش می‌بالند؛ ای همۀ خدایان، او را بپرستید! صَهیون شنیده، شادی می‌کند، و شهرهای یهودا شادمان می‌گردند، از داوریهای تو، ای خداوند. زیرا که تو خداوندا، بر تمامی زمین متعال هستی! تو بس فراتر از همۀ خدایان، در مقام اعلایی! ای دوستدارانِ خداوند، از بدی نفرت کنید! زیرا او حافظ جان سرسپردگان خویش است، و ایشان را از چنگ شریران می‌رهاند. نور برای پارسایان کاشته می‌شود، و شادی برای راست‌دلان. ای پارسایان، در خداوند شادی کنید و نام قدوس او را بستایید!'

مکاشفه ۱۴‏:‏۱۴ تا آخر ۱۵

آنگاه همین که نظر کردم، ابری سفید پیش رویم بود و بر آن ابر یکی نشسته بود که به پسر انسان می‌مانست و تاجی از طلا بر سر داشت و داسی تیز در دست. آنگاه فرشته‌ای دیگر از معبد بیرون آمد و به بانگ بلند به آن که بر ابر نشسته بود گفت: «داس خود برگیر و درو کن، زیرا که زمانِ درو فرا رسیده و محصولِ زمین آمادۀ برداشت است.» پس آن که بر ابر نشسته بود داسِ خویش بر زمین بگرداند و محصولِ زمین برداشت شد. سپس فرشته‌ای دیگر از معبدی که در آسمان است بیرون آمد و او نیز داسی تیز در دست داشت. و باز فرشته‌ای دیگر از مذبح بیرون آمد که بر آتش اختیار داشت و به بانگ بلند به آن که داس تیز داشت، گفت: «داس تیزت را برگیر و خوشه‌های انگور را از تاک زمین برچین، زیرا که انگورهای زمین رسیده است.» پس آن فرشته داسَش را بر زمین بگرداند و انگورهای زمین را گرد ‌آورد و در چَرخُشتِ بزرگ خشم خدا ریخت. و انگورها در آن چَرخُشتْ بیرون از شهر لگدکوب شد و از آن چَرخُشت خون جاری شد و خون تا افسار اسبان بالا آمد، در مسافتی به گسترۀ هزار و ششصد پرتابِ تیر.'
'یک نشانۀ عظیم و حیرت‌زای دیگر نیز در آسمان دیدم: و آن هفت فرشته بود با هفت بلای نهایی - نهایی از آن رو که با آنها خشم خدا کامل می‌شد. و چیزی دیدم که به دریایی از شیشه می‌مانست که با آتش درآمیخته شده باشد، و در کنار دریا کسانی را ایستاده دیدم که بر آن وحش و بر تمثال او و بر عدد نام او پیروز شده بودند. اینان چنگهایی به دست داشتند که خدا به آنان داده بود. و سرود خادم خدا، موسی، را می‌خواندند و سرود آن بره را که: «عظیم و حیرت‌زاست کارهای تو، ای خداوندْ خدای قادر مطلق. عدل و حق است راههای تو، ای پادشاهِ همۀ اعصار. کیست که از تو نترسد، ای خداوند، و نام تو را جلال ندهد؟ زیرا تو، و تنها تو، قدّوسی. همۀ قومها خواهند آمد و در پیشگاه تو به پرستش خواهند ایستاد زیرا که کارهای عادلانۀ تو اکنون آشکار شده است.» پس از آن دیدم که معبد، یعنی خیمۀ شهادت، در آسمان گشوده شد. آنگاه یکی از آن چهار موجود زنده، هفت پیالۀ زرّین به آن هفت فرشته داد، آکنده از خشم خدایی که تا ابد زنده است. و معبد به جلال و قدرت خدا آکنده از دود شد، و تا هفت بلای آن هفت فرشته به انجام نرسید هیچ‌کس نتوانست به معبد درآید.'

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.