لوقا برخورد پولس با فیلسوفان آتن را بهطرز ماهرانهای در یک گفتگوی کوتاه دو دقیقهای فشرده کرده است. البته احتمال دارد که صحبت آنان طولانیتر از این بوده باشد، اما این مباحثۀ عالی ارزش عقلانیت و ایجاز را به ما مینمایاند.
سخن پولس بهطرز ظریفی زمینهمند است. او به فرهنگ مذهبی آتن احترام نشان میدهد و از محرابی که تقدیم به خدای ناشناخته شده، به توحید یهودی و سپس، به عیسی پل میزند.
ما میتوانیم چیزهای زیادی از رویکرد پولس یاد بگیریم- مخصوصاً زمانی که ماهرانه از راز حیاتی خدا سخن گفت. ما اغلب در توجیه دیدگاههای سطحی و سادهانگارانه در مورد خدا گیر میافتیم که حتی به آنها باور هم نداریم. یک بار از کسی پرسیدم که چگونه میتواند به خدا اعتقاد داشته باشد، جواب داد: «به من بگو منظورت از خدا چیست و من به تو خواهم گفت که آیا به آن اعتقاد دارم یا نه.»
دیدگاه نفیگرایانه دربارۀ خدا – اینکه «جوهر» خدا همواره رازآمیز باقی میماند – منبعی غنی است که اغلب مورد غفلت واقع میشود. در دورانی که عدۀ بسیاری به مکاتب عرفانی متمرکز بر «حضور در لحظه» رو آوردهاند، ما باید این جنبه از سنت خود را بازیابیم. چند دقیقه تعمق در روز میتواند دید ما را نسبت به خدا وسعت بخشیده و ما را قادر سازد تا با فرهنگ زمانهمان گفتگو کنیم.
با وجود این، ما همچنین باید از انحراف بهسوی توصیفات صرفاً شخصیسازیشده در باب ایمان دوری و با آن مبارزه کنیم. نویسندگانی که در مورد تعمق مسیحی قلم زدهاند، همواره بر شرکت فعالانه در حیات کلیسایی نیز تأکید کردهاند.