ایمان آوردن پولس
قرائت امروز از فیلیپیان با هشداری که لحنی تند و گزنده دارد، آغاز میشود: «از آن سگها برحذر باشید! از آن شرارتپیشگان بپرهیزید! از آن مُثلهکنندگان دوری کنید!» اما این زبان تلخ، چگونه میتواند نشاندهندهٔ «خبر خوش» انجیل باشد؟
توجه به بستر و چارچوب سخن، بسیار مهم است. پولس در اینجا نگرشی ناسالم را که جامعهٔ کلیسایی جوان را تهدید میکرد، تقبیح میکند: پافشاری بر اینکه ختنه هنوز هم بر ایمانداران مسیحی، واجب است. برای پولس، ختنهکردن، مُعرفِ مشکل بسیار گستردهتری بود: یعنی تمایل به نوعی انحصارطلبی که کمکم در حال آلودهکردن کلیسا بود. اعضای آن جماعت، بهراحتی شروع کرده بودند به تکیه بر افتخارات خویش. در نتیجه، این کار تبدیل به ابزاری شده بود که با کمک آن، افرادی را که همساز و همنظر نبودند بهجای مشمولدانستن، کنار میگذاشتند.
پاسخ پولس به این معمای غامض، این بود که مسیر بحث را کاملاً تغییر دهد. اگر افتخارات انسانی که افراد برای خود قائل میشدند، اهمیت داشت، هیچکس نمیتوانست بیشتر از پولس فخر کند! اما همهٔ اینها هیچ معنایی ندارند. پولس توضیح میدهد که فخرکردن تنها در یک حالت میتواند معتبر باشد: زمانی که فخر انسان به مشارکت با مسیح باشد، نه به افتخارات انسانی خود. پولس افتخارات انسانی خود را «در قیاس با ارزش برترِ شناخت خداوند مسیحْ عیسی» زیان میدانست. داشتن ادعای مقام و موقعیت، فرد را به قیمت نادیدهشمردن دیگران بالا میبرد، اما فخرکردن به مالکیت در مسیح -یعنی بازشناختن و پذیرفتن آن- نه تنها باعث تفرقه نمیشود، بلکه اتحاد به بار میآورد.