نان روزانه

کلام امروز: مرقس ۱۳:‏۳۲ تا آخر | مطالعهٔ کتاب مقدس: مزمور ۶۸حزقیال فصل ۹

عیسی در انتهای آن رویاهای تکان‌دهنده در مورد زمان‌های آخر، مَثَل کوچکی بیان می‌کند. این تعلیم، به شکلی غیرعادی، به‌طور خاص شاگردان را مخاطب قرار می‌دهد. پیام آن بسیار ساده است: «بیدار باشید». با این حال، در این مَثَل کوتاه، جزئیاتی مهم نهفته است. ارباب ممکن است «شب، یا نیمه‌شب، به هنگام بانگ خروس یا در سپیده‌دم» برگردد. در دهۀ ۱۹۵۰، مفسری به نام آر. اِچ. لایت‌فوت به این نکته پی برد که این چهار پاس در سیستم شبانه‌روزی رومی‌ها، لحظات مهمی در روایات مصائب نیز بودند. رویداد «شام آخر» در شب رخ داد. عیسی را در نیمه‌شب نزد کاهن اعظم بردند. به‌هنگام بانگ خروس بود که پطرس رابطه‌اش را با عیسی انکار کرد. و در سپیده‌دم بود که عیسی را به رومی‌ها تسلیم کردند. در نتیجه، از طریق این مَثَل، توجه به ماجرایی جلب می‌شود که به‌زودی اتفاق خواهد افتاد. این به ما کمک می‌کند که طنز تلخی را که در هشدارِ «بیدار باشید» وجود دارد، درک کنیم، با آگاهی از اینکه شاگردان در باغ جتسیمانی به خواب خواهند رفت، همان نکته‌ای که ما نیز از آن آگاهیم.ما نیز «شاگرد» هستیم. این پیام، یعنی «بیدار باشید»، برای ما نیز هست. دستور عاجل و فوری به همۀ شاگردان، اینست که چشمان خود را باز نگه داریم. پادشاهی خدا نزدیک است. تصمیمات مهم نزدیک هستند. آیا به اینها توجه می‌کنیم؟ آیا اهمیت آنچه را که پیش روی ما قرار دارد، درک می‌کنیم؟ فیلیپ تویین‌بی، روزنامه‌نگار و نویسندۀ بریتانیایی، چنین نوشته است: «حکم بنیادین مذهب این نیست که ”این کار را بکن“، یا ”آن کار را نکن“، بلکه فقط اینست: ”نگاه کن“.».

دعای امروز

ای خداوندِ خلقت،
ای که جلال و شکوهت در پیرامون ما و در درون ماست:
چشمان ما را به روی عجایب خود بگشا،
تا تو را با حرمت خدمت کنیم،
و از آرامشت در پایان زندگی‌مان آگاه باشیم،
به‌واسطۀ عیسای مسیح، خداوندگار ما.

مطالعهٔ کتاب مقدس

مرقس ۱۳:‏۳۲ تا آخر

«هیچ‌کس آن روز و ساعت را نمی‌داند جز پدر؛ حتی فرشتگان آسمان و پسر نیز از آن آگاه نیستند. پس بیدار و هوشیار باشید، زیرا نمی‌دانید آن زمان کِی فرا می‌رسد. همچون کسی است که به سفر رفته و به هنگام عزیمت، خادمانش را به ادارۀ خانۀ خود گماشته باشد، و به هر یک وظیفه‌ای خاص سپرده و به دربان نیز دستور داده باشد که بیدار بماند. پس شما نیز بیدار باشید، زیرا نمی‌دانید صاحبخانه کی خواهد آمد، شب یا نیمه‌شب، به هنگام بانگ خروس یا در سپیده‌دم. مبادا که او ناگهان بیاید و شما را در خواب بیند. آنچه به شما می‌گویم، به همه می‌گویم: بیدار باشید!»

مزمور ۶۸

خدا برخیزد و دشمنانش پراکنده شوند؛
آنان که از او نفرت دارند از حضورش بگریزند.
چنانکه دود رانده می‌شود،
ایشان را بِران؛
و چنانکه موم نزد آتش ذوب می‌شود،
شریران از حضور خدا هلاک گردند.
اما پارسایان شادمان باشند
و در حضور خدا به وجد آیند
و از فرط شادی پای کوبند.
برای خدا سرود بخوانید و در ستایش نام او بسرائید،
او را که بر ابرها سوار است، فریاد ستایش برافرازید؛
نام او یهوه است،
در حضورش شادی کنید.
پدر یتیمان و مدافع بیوه‌زنان
خداست در مسکن مقدس خود.
خدا بی‌کسان را صاحب خانه و کاشانه می‌گرداند
و زندانیان را بیرون آورده، به سعادت می‌رساند؛
اما طغیانگران در زمینِ خشک ساکن خواهند شد.
خدایا، هنگامی که پیش روی قوم خود بیرون رفتی،
آنگاه که در بیابان خرامیدی، سِلاه
زمین لرزید
و آسمانها بارید،
از حضور خدا، آن یگانۀ سینا،
از حضور خدا، خدای اسرائیل.
خدایا، تو باران فراوان بارانیدی
و میراث خود را که خسته بود، مستحکم گردانیدی.
جماعت تو در آن ساکن شدند،
و در نیکویی‌ات، خدایا،
تهیدستان را روزی رساندی.
خداوندگار فرمان را صادر می‌کند؛
زنانی که بشارت می‌آورند، سپاه عظیمی هستند.
شاهانِ لشکرها فرار کرده، می‌گریزند؛
زن خانه‌دار، غنیمت را تقسیم می‌کند.
اگرچه در میان آغلها خفته باشی
بالهای کبوتر به نقره پوشیده است‌
و پرهایش به طلای رخشان.
چون قادر مطلق
پادشاهان را در آنجا پراکنده ساخت
برف بر صَلمون بارید.
ای کوه سترگ، ای کوه باشان؛
ای کوهِ با قله‌های افراشته، ای کوه باشان.
چرا با حسد می‌نگری، ای کوهِ با قله‌های افراشته،
بر کوهی که خدا برای سکونت خویش طلب نمود،
بر مکانی که خداوند جاودانه در آن ساکن خواهد شد؟
ارابه‌های خدا ده‌ها هزار
و هزاران هزار است؛
خداوندگار در میان آنهاست، و سینا در قُدس است.
آنگاه که به عرش برین صعود کردی
اسیران را به اسیری بردی
و هدایا از آدمیان گرفتی،
حتی از طغیانگران،
تا که تو ای یهوه خدا در آنجا سکونت گزینی.
متبارک باد خداوندگار، خدای نجات ما
که هر روزه متحمل بارهای ما می‌شود. سِلاه
خدای ما خدای نجات است،
و راههای گریز از مرگ از آن خداوندگارْ یهوه است.
اما خدا سر دشمنان خویش را فرو خواهد کوبید
فرق سر پر موی آنان را که در تقصیرات خود گام برمی‌دارند.
خداوندگار فرموده است: «آنان را از باشان خواهم آورد؛
آنان را از ژرفای دریا باز خواهم آورد،
تا تو پاهایت را در خون ایشان بشویی،
و زبان سگانت نیز بهرۀ خویش را از دشمنان برگیرد.»
خدایا، رژۀ تو دیده می‌شود
رژۀ خدای من و شاه من به اندرون قُدس.
در پیش، سرایندگانند؛ در پس، نوازندگان،
و در میان، دوشیزگانِ دف‌نواز.
خدا را در جماعت بزرگ متبارک خوانید،
خداوند را، ای شما که از چشمۀ اسرائیلید.
آنجاست بِنیامین کوچک، پیشاپیش ایشان،
و آنجایند بزرگان یهودا، در گروه خویش،
و بزرگان زِبولون، و بزرگان نَفتالی.
خدایت برای تو، قدرت را امر فرموده است؛
خدایا، آنچه را که برای ما کرده‌ای استوار گردان.
به سبب معبدت در اورشلیم
پادشاهان برایت پیشکشها خواهند آورد.
وحش نیزار را توبیخ فرما،
و رمۀ گاوان را در میان گوساله‌های قومها.
او طالبان خَراج را پایمال می‌کند،
و قومهای جنگ‌طلب را پراکنده می‌سازد.
فرستادگان از مصر خواهند آمد
کوش به‌شتاب دستان خویش به سوی خدا دراز خواهد کرد.
ای ممالک جهان، برای خدا سرود بخوانید،
خداوندگار را با سرودها بستایید، سِلاه
او را که بر آسمانها سوار است، بر آسمانهای کهن.
هان، او آواز خود را می‌دهد، آوازی پر قدرت.
قدرت خدا را اعلام کنید،
که جلالش بر اسرائیل است
و قدرتش در آسمانها.
خدایا تو در قُدس خویش مَهیبی؛
خدای اسرائیل قوم خویش را قدرت و نیرو می‌بخشد.
متبارک باد خدا!

حزقیال فصل ۹

آنگاه شنیدم که خداوند به بانگ بلند ندا در داده، گفت: «ای کسانی که به مجازات شهر برگماشته شده‌اید، نزدیک آیید! هر یک آلت قتّالۀ خود را به دست گیرید.» هان دیدم شش مرد از جانب دروازۀ بالایی که مشرف به شمال است، می‌آمدند و هر یک پُتکِ خود را به دست داشتند. در میان آنها مردی بود که جامۀ کتان در بر و دَوات کاتبان بر کمر داشت. آنان داخل شدند و نزد مذبح برنجین ایستادند. پس جلال خدای اسرائیل از فراز کروبیانی که بر آنها بود، برخاست و به آستانۀ خانه برآمد و به آن مرد کتان‌پوش که دَوات بر کمر داشت، ندا در داد. خداوند او را گفت: «از میان شهر اورشلیم بگذر و بر پیشانی آنان که به سبب اعمال کراهت‌آورِ انجام شده در آن آه و ناله می‌کنند، نشان بگذار.» و شنیدم که به دیگران گفت: «از پی او از میان شهر بگذرید و هلاک سازید. بر آنها با شفقت منگرید و بر ایشان رحم مکنید. پیر و جوان و دختر و کودک و زن، همه را بکُشید. اما زنهار، بر هر که این نشان را بر خود دارد، دست دراز مکنید. و از قُدس من آغاز کنید.» پس آنان از مشایخی که در برابر خانه بودند، آغاز کردند.آنگاه به ایشان گفت: «خانه را نجس سازید و صحنها را از کشتگان پر ساخته، به در آیید». پس آنان بیرون رفتند و در شهر به کشتار آغاز کردند.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.