نان روزانه

نخستین فصل انجیل مرقس به‌طرزی حیرت‌انگیز، فشرده، غنی و پر از اشارات و پیشنهادهاست. ما به‌واسطهٔ نبوت‌های عهدعتیق، با تعمید عیسی و زمانی که در بیابان سپری کرد، روبه‌رو می‌شویم. سپس به گرفتار شدن یحیی و بعد هم به فراخواندن شاگردان عیسی می‌رسیم. بعد از آن، در آیهٔ ۲۱، درون کنیسه‌ای در کفرناحوم، کمی توقف می‌کنیم، جایی که عیسی با مردی که روح پلید داشت، رودررو می‌شود. مرد فریاد برآورد: «ای عیسای ناصری، تو را با ما چه کار است؟ آیا آمده‌ای نابودمان کنی؟ می‌دانم کیستی! تو آن قدّوسِ خدایی!»
ما در اینجا با لایه‌ای عمیق‌تر سرو‌کار داریم: برخورد با بُعدی روحانی و جاودانی: رویارویی شرارت با نیکویی و تاریکی با نور. این نبرد بین خدا و فرشتگان و قدرت‌های سرکش است. این نبرد تنها در خصوص سلامتی انسان‌ها نیست، بلکه در مورد حقیقتِ نوع تفکر و واقعیت ادراک‌شان نیز می‌باشد.

با وجود آنکه توجه به معنی «روح پلید داشتن» و تفسیر آن با کلماتی مدرن و امروزی، مفید و مهم است، باید بدانیم که تمامی بیماری‌ها تا حدی توسط فرهنگ، تعریف می‌شوند. اما آنچه باید در اینجا درک کنیم، مفهوم آغاز کشمکشی عظیم میان عیسای ناصری و نیروهایی است که با او سر دشمنی دارند.

و مرقس ما را به مسئله‌ای حتی فراتر نیز می‌برد، به پرسشی در باب هویت او: عیسی کیست؟ این پرسشی است که باید تا پایان عمر، با آن کلنجار برویم.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.