تثنیه ۳:۸
او تو را ذلیل و گرسنه ساخت و من را به تو خورانید که نه تو آن را میدانستی و نه پدرانت میدانستند، تا تو را بیاموزاند که انسان نه به نان تنها زیست میکند، بلکه به هر کلمهای که از دهان خداوند صادر شود، انسان زنده میشود.
لوسین آکاد
فراخوان عیسی این است که هر چیز را ترک نماییم و از پیاش رهسپار شویم و ما این کار را با میل و رغبت انجام میدهیم و اعلان میکنیم که برای ما هیچ چیز آنقدر ارزشمند نیست که عیسی از ما بخواهد و ما آن را از وی دریغ نماییم، اما بعد که زندگیمان از تبوتاب افتاد، خداوند از ما چیزهای ارزشمندمان را میگیرد و ما را پوچ و خالی رها میکند. اگر این چیزها را با طیب خاطر داده باشیم که قضیه به کل فرق خواهد کرد، اما این خارج از کنترل ماست. خودمان را حقیر، فریادزنان از درد در برابر خدا و بهراستی افتاده میبینیم و هیچ کاری هم از دستمان برنمیآید.
ما هستیم و یک پوچی و خلاء بزرگ که در آیهٔ بالا تحت عنوان گرسنگی از آن یاد شده. خداوند چیزی را که گرفته با چیز دیگری جایگزین نمیکند، بلکه به ما یاد میدهد که بدون آن سر کنیم و وعدهاش این است که ما را از آسمان با منا، یعنی چیزی که اصلاً فکرش را هم نکردهایم و قادر به تصورش نیستیم، خوراک خواهد داد. اگرچه گرسنهایم، ولی خواهان منا نیستیم، برایمان واقعی و ملموس نیست و میگوییم آیا این بهراستی میتواند ما را سیر کند؟ ما دلمان هوای بشقابهای گوشت مصر چیزی که از قبل میشناختیم و به آن عادت داشتیم را کرده است، اما بعد میبینیم و درمییابیم و تسلیم خداوندمان میشویم؛ به آنچه که از سوی او سبب گرسنگیمان شده اعتماد مینماییم و مشتاقانه در انتظار منایش میمانیم. از برکات آسمانی او میچشیم، نه بهعنوان جایگزین آنچه که از دست دادهایم، بلکه بهعنوان چیزی کاملاً جدید.