نان روزانه

پیدایش ۱۰:۳۲

کمتر هستم از جمیع لطف‌ها و از همه وفایی که با بنده خود کرده‌ایم.

گوستاوا فیگوئه روا

من زیاد به یعقوب علاقه‌ای ندارم. او همواره در نظر من آدمی دروغگو، فریبکار و کلاه‌بردار است. به‌راستی مردی بود کمتر از جمیع لطف‌ها و از همهٔ وفایی که خدا با وی کرده بود. با این وجود، این دقیقاً کاری بود که خدا در حق یعقوب کرده بود. بیایید به‌جای نگریستن به لغزش‌های یعقوب، به نیکویی خدا نگاه کنیم و این نکته را دریابیم که ما که چندان هم از یعقوب بهتر نیستیم، نیز می‌توانیم همان نیکویی پدر عزیزمان را تجربه نماییم.
زمانی که یعقوب، پس از دروغ گفتن به پدر پیر و نابینایش و بعد از اغفال نمودن برادرش داشت از خانه می‌‌گریخت، در مکانی توقف کرد «… زیرا آفتاب غروب کرده بود…» (پیدایش 11:28). «… یکی از سنگ‌های آنجا را گرفته، زیر سر خود نهاد و در همان جا بخسبید. و خوابی دید که ناگاه نردبانی بر زمین برپا شده، که سرش به آسمان می‌رسد، و اینک فرشتگان خدا بر آن صعود و نزول می‌کنند. در حال، خداوند بر سر آن ایستاده می‌گوید: «من هستم یهوه، خدای پدرت ابراهیم، و خدای اسحاق… و اینک من با تو هستم و تو را در جایی که روی، محافظت فرمایم…»
چه تجربه‌ای. یعقوب تنها بود (و به زعم ما حقش هم همین بود!) اما همچنان فرشتگان و حضور خود خدا همراهیش می‌کردند. از این روست که وی گواهی می‌دهد که: «البته یهوه در این مکان است و من ندانستم» (پیدایش 16:28). وقتی می‌خوانم که: «و اینک فرشتگان خدا بر آن صعود و نزول می‌کنند…» (پیدایش 12:28) تکان می‌خورم.
نخست در ذهنمان فرشتگان را چنین مجسم می‌نماییم که از آسمان (از حضور خدا به نزد یعقوب) فرود می‌آیند، اما این‌طور نبود. آنها از پیش در کنار یعقوب دروغگوی فریبکار و کلاه‌بردار بودند. نه برای اینکه بر اعمالش مهر تأیید بزنند، بلکه چون خداوند فرمود: «تو را رها نخواهم کرد…». وفاداری او عظیم است.

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.