نان روزانه

پیدایش ۲۰:۳۹-۲۱

و آقای یوسف، او را گرفته، در زندان انداخت و آنجا در زندان ماند. اما خداوند با یوسف می‌بود.

گوستاوا فیگوئه روا

اگر در جهان یک نفر بود که می‌توانست درمورد نقشه‌هایی که خدا برای زندگیش کشیده بود شک کند، او کسی نبود جز یوسف. برادرانش وی را فروخته بودند؛ در دیار غریب به زندانش افکنده بودند؛ در یک کلام مردی بود بدون آینده، اما این مرد جوان به رغم همهٔ اینها به خدا وفادار ماند. در زمان وسوسه استوار ایستاد و بهایش را نیز پرداخت، زندان. به زبان انسانی؛ خدا پاداش وفاداری یوسف را این‌گونه داد. فهمیدن راه‌های خدا خیلی دشوار می‌نماید. البته برای ما که پایان داستان را می‌دانیم، درک موضوع آسان است، اما یوسف از نتیجهٔ نهایی خبر نداشت. تنها چیزی که وی تجربه می‌کرد، درد بود و غم و مجازات، اما یوسف سلول زندان خود را به مکان پرستش تبدیل نمود. «آنجا در زندان ماند، اما خداوند با یوسف می‌بود.»

این خیلی محتمل و طبیعی است که شما هم در شرایطی قرار گرفته باشید که احساس تنهایی، شکست و بی‌پشت و پناهی کرده باشید. لابد به این نتیجه رسیده‌اید که موقعیت شما برای هیچ کس اهمیتی ندارد. اما به‌یاد داشته باشید: «خدایی که با یوسف بود، شرایط هرچه که باشد، امروز با شما نیز هست.»

مطالب جدید

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.