وقتی بهعنوان یک ایرانی این عبارت به گوشمان میرسد، اولین برداشتمان چیست؟ آیا نخستین تصویر ذهنی ما، چنانکه در فیلم و سریالهای کلیشهای میبینیم، زن و شوهرهایی نیستند که در چهارچوب پیشینهٔ فرهنگ سنتی و مذهبی سرزمینمان همدیگر را شما خطاب میکردند و زنان بهجای نام کوچک شوهران خود نام خانوادگی همسرانشان را صدا میزدند؟ و سپس آنها را با زوجهای جوانتر و خانوادههایی با فرهنگ امروزیترو زن و شوهرهایی قیاس میکنیم که همدیگر را با صمیمیت بیشتری صدا میزنند و یکدیگر را تو خطاب میکنند؟ یا شاید شوهرانی را تصور میکنیم که دربارهٔ تصمیمات کاری خود با همسرانشان مشورت میکنند، در کارهای خانه مشارکت میکنند و زنانی که برخلاف بسیاری از زنان دیگر از شوهرانشان رازهای مخفی ندارند و شوهران خود را دوست خود میپندارند؟
اما آیا در همهٔ ابعاد زندگی زناشویی زوجهایی که ظاهر مدرنتری دارند و از همان ابتدای زندگی مشترکشان با هم صمیمی و نزدیک بودهاند، صمیمیت دیده میشود؟
برای پرداختن به این موضوع، بیایید نگاهی اجمالی به معنای صمیمیت در ازدواج داشته باشیم. صمیمیت عنصر اساسی هر رابطهٔ عمیق است و در ارتباطات انسانی، میتواند باعث بقا و رشد طرفین باشد. در یک رابطهٔ صمیمانه، هر دو طرف استقلال هویتی خود را حفظ میکنند و در عین حال، با یکدیگر در اتحاد هستند. در ازدواج نیز صمیمیت عنصری بسیار مهم در حفظ و رشد رابطهٔ زناشویی است. صمیمیت در ازدواج شامل بخشهای مختلفی میشود. مانند: صمیمیت عاطفی، معنوی، جسمی، جنسی و غیره. شاید دربارهٔ صمیمیت در ازدواج مطالبی مانند اهمیت صداقت، همدلی و درددلکردن با همسر و از این قبیل را شنیده باشید، ولی صحبتکردن دربارهٔ رابطهٔ جنسی همچنان تابو بهحساب میآید. متأسفانه آمار سخن از این میگویند که ۸۰درصد پروندههای طلاق در جامعهٔ ایرانی بهخاطر اختلالات جنسی هستند.
در میان ما مسیحیان نیز این روزها مشکلات زناشویی حلناشدهای وجود دارند و گاه زوجها زمانی به فکر یاریگرفتن میافتند که دیگر کار از کار گذشته است و به مرز ناخوشایند و دردناک جدایی رسیدهاند. دلیل طلاق برخی از زوجهای مسیحی نیز میتواند همین مشکلات جنسی باشد و شاید خجالت یا عدم آگاهی باعث شود که در پی مشاوره و کمک تخصصی نروند و به دعاکردن در این مورد بسنده کنند. حال آنکه شاید مشکل آنها با مشاورهای کوچک؛ یا با آگاهی؛ یا درمانی کوچک بهبود پیدا کند و چه بسا برای همیشه از بین برود.
برخی از مشکلات جنسی در روابط زناشویی برای ما شناخته شدهتر هستند. مانند: ناتوانیهای جنسی، زود انزالی، عدم یا تأخیر در رسیدن به ارگاسم، بیزاری نسبت به رابطهٔ جنسی و… که ممکن است ریشهٔ جسمی یا روانی داشته باشند. اما سعی این نوشتار بر این است که اشارهای به صمیمیت در حوزهٔ جنسی کند. خود را محک زده، ببینیم که آیا بهعنوان یک فرد بالغ میتوانیم با همسر خود دربارهٔ رابطهٔ زناشوییمان صحبت کنیم؟ آیا در صمیمیت آنقدر پیشرفت داشتهایم که بهعنوان یک زن دربارهٔ آنچه در رابطهٔ جنسی با همسرمان ما را خشنود یا ناخشنود میسازد صحبت کنیم؟ آیا زن و شوهر مسیحی آنقدر با یکدیگر صمیمی هستند که خواستههای خود را به همسرشان بگویند؟
گاه خجالت یا ترس از اینکه ممکن است همسر خود را برنجانیم، سبب میشود دربارهٔ رابطهٔ جنسی یا نیازهای خود به او چیزی نگوییم و سکوت پیشه کنیم. سکوتی که شاید سرپوشگذاشتن بر درد یا نارضایتی از رابطهٔ جنسی باشد. این امر به مرور میتواند به رابطهٔ زناشویی آسیب بزند و حتی شاید فردی را که عذاب میکشد؛ دچار مشکلات بیشتر و سرخوردگی کند. این موضوع بر همسر و رابطهٔ زناشویی نیز تأثیر میگذارد. شاید دلیل سکوت و پرهیز از صحبت مستقیم دربارهٔ مشکل، این باشد که به اشتباه تصور میکنیم همسر ما بهصورت خودکار درد؛ یا نارضایتی؛ یا خواستهٔ ما را متوجه میشود و این غالباً درست نیست. چیزی که بهعنوان هشدار باید به آن بپردازیم، این است که بیشتر مواقع سکوتکردن و سرپوشگذاشتن بر چنین مشکلاتی میتواند به بهای سنگینی تمام شود؛ چرا که رابطهٔ جنسی در چهارچوب ازدواج، موهبتی است خدادادی و مبارک و قرار است مانند هر نعمت دیگری در زندگی باعث برکت، شادی و رشد ما باشد.
چقدر خوب خواهد بود که بهعنوان یک زن مسیحی به صمیمیت با همسرمان در چهارچوب رابطهٔ زناشویی اهمیت بدهیم، دربارهٔ آن مطالعه کنیم، برای بهبود رابطهٔ جنسی و صمیمیت با همسر خود تلاش کنیم و بهعنوان مادر، به فرزندان خود پیش از ازدواج آگاهی دهیم. چه نیکو خواهد بود که شوهران نیز در این زمینه مطالعه نموده و روحیهٔ همکاری و گوش شنوا داشته باشند و در صورت آگاهی بیشتر، پیشتاز بوده و خواستار صحبتکردن و ساختن فضایی بازتر برای صمیمیت بیشتر باشند. چه بجاست که بهعنوان شبانان و رهبران کلیسا در این مورد تعلیم دهیم و افرادی را که در این زمینه مشکل دارند، به دریافت مشاورهٔ تخصصی تشویق و هدایت کنیم.