آیا تمام راه‌های روحانی به آسمان ختم می‌شوند؟ چرا احتیاج داریم که عیسی را بپذیریم؟ جواب این سؤالات را در قسمت قبل بیابید.

شناخت خدا: من می‌دانم که می‌دانم که می‌دانم  

آیا تا کنون شهادت شخصی کسی را که در کودکی به مسیح ایمان آورده است شنیده‌اید؟ شاید خود شما یکی از آنها باشید. بسیاری از ما قبل از دورهٔ بلوغ به عیسی و فیض نجات‌بخش او ایمان آوردیم. ایمان کودکانه‌ای که ما را وادار به شناخت مسیح می‌کند، همیشه هم بی‌ضرر نیست. گاه ممکن است تبدیل به بحرانی شود که به اعتقاد ما تنها او [مسیح] می‌تواند آن را حل کند. مهم نیست که چه عاملی سبب می‌شود تا او را بجوییم.

آرامش الهی که با پذیرفتن حقیقت و راستی خدا و ایمان آوردن به پسر یگانهٔ او به‌عنوان [خداوند و] نجات‌دهنده به‌دست می‌آید، برای کسی که شخصاً پرش ایمان[۱] را تجربه نکرده باشد قابل توضیح دادن نیست. ما می‌توانیم در مورد اعمال عجیب خدا در زندگی‌مان برای دیگران شهادت بدهیم، اما نمی‌توانیم حقیقت را وارد ذهن آنها بکنیم. این فقط کار روح‌القدس خداوند است. روح‌ا‌لقدس به روش‌های متفاوت ما را آماده می‌سازد و چنان دل‌های ما را نرم می‌کند که اعلام پیام خوش نجات در نظر ما مثل نفس‌کشیدن جلوه کند. این از اسرار زیبای الهی است.  

وقتی شما می‌دانید که می‌دانید که می‌دانید به چه ایمان دارید، به این معناست که آرامش خدا که فراتر از تمامی عقل است دل‌ها و ذهن‌هایتان را در مسیح عیسی محفوظ نگاه داشته است (فیلیپیان ۴:۷). این برکتی است شایسته برای تمام کسانی که با مسیح رو در رو ملاقات کرده و برگزیده شده‌اند تا مابقی عمر خویش را در پیروی از او سپری کنند. وقتی این آرامش در وجود شما باشد، خودتان متوجه خواهید شد و هیچ کس نخواهد توانست آن را از شما بگیرد. موجودی که به‌سختی در این راه تلاش می‌کند شیطان است، اما هیچ قدرتی در قبال حقانیت عیسای مسیح ندارد. شیطان می‌داند که نجات حقیقی ابدی است، اما تلاش می‌کند تا تأثیر‌گذاری شما به‌عنوان یک مسیحی را تضعیف نماید و اگر بتواند شما را در مورد نجات خودتان به دام شک و تردید بیندازد (او همچنین دوست دارد که شما نسبت به وجود داشتن او شک کنید).

زندگی هر روزه، ما را با مسائل مختلفی روبه‌رو می‌کند. یک روز ممکن است احساس پیروزی داشته باشیم و روز دیگر ممکن است به این موضوع فکر کنیم که ما واقعاً که هستیم و چطور امکان دارد خدا ما را دوست داشته باشد. در چنین مواقعی نباید احساس کنید که دیگر مسیحی نیستید. ایمان شما آن چیزی است که بدان عمل می‌کنید.

خدا به شما این اختیار و آزادی عمل را داده است که به حضورش بروید و تردیدهای خود را به او بگویید. گاهی اوقات داشتن یک دفتر خاطرات راه مناسبی برای بیان‌کردن ترس‌ها و سؤالات است. ایمانی که از میان تردیدها عبور کرده باشد، همیشه قوی و محکم است. شاید یک روز از خواب بیدار شوید و به خودتان بگویید: «دیگر خسته شدم! از این به بعد دیگر نمی‌خواهم مثل یک مسیحی رفتار کنم.» خدا پدری است که شما را دوست دارد و صرف‌نظر از اینکه احساست شما چه می‌گویند، منتظر می‌ماند تا به سویش برگردید. این نکته را هرگز فراموش نکنید: «آن که کاری نیکو در شما آغاز کرد آن را تا به روز عیسای مسیح به کمال خواهد رسانید.» (فیلیپیان ۱:۶) خدا در هر زمان یک قطعه از زندگی ما را می‌سازد. شما کامل نیستید، مگر زمانی که او آخرین قطعه را در جای خود بگذارد.

وعدهٔ او به شما بسیار گرانبها، بنیادی و صمیمانه است: «قیامت و حیات منم. آن که به من ایمان آورد حتی اگر بمیرد باز زنده خواهد شد.» (یوحنا ۱۱:۲۵)

پیروزی به‌راحتی در اختیار شماست.

تأمل شخصی  

  • به پایان رساندن مسابقه برای من چه معنایی دارد؟
  • بیشترین ساعات زندگی‌ام را در چه زمانی سپری می‌کنم: گذشته، حال یا آینده؟
  • ارزش خودم را چطور می‌سنجم؟ با خدا یا با عقیدهٔ دیگران؟
  • –         آیا شرایطی پیش آمده که با خدا قهر کرده باشم؟ اگر این‌طور بوده چگونه دوباره با او آشتی کردم؟
  • آیا واقعاً می‌دانم که از نجات ابدی برخوردارم؟ اگر شک دارم آیا حاضر هستم همین الان از مسیح بخواهم که حقیقت را در قلبم مُهر کند؟  

[۱] پرش ایمان (leap of faith) در اینجا یعنی باور کردن چیزی که شواهد و مدارک ملموس، قابل مشاهده و محکمه پسند ندارد. م                                                   

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.