این گفتار که کلیسا مقدس است، اگر به این مفهوم درک شود که مثلاً افراد دروغگو و غیبت‌کننده بدان داخل نشوند، چگونه با این معنا قابل جمع خواهد شد که عیسی با اشخاص گناهکار رفت و آمد می‌کرد و اینکه شاگردان وی، افرادی مبرای از گناه و آلودگی نبودند؟ شما می‌توانید به‌طور فرضی با تأکید بر این معنا که عیسی با اشخاص به اصطلاح مسئله‌دار و گناهکار رفت و آمد می‌کرد بگویید: «این نظر که وجود افراد مسئله‌دار در کلیسا، به تقدس کلیسا لطمه وارد می‌کند، سخنی سزاوار نیست.» البته این گفتار احتمالی شما قابل احترام است، اما در پاسخ بدان باید گفت که در صورتی که گفتار شما صحیح باشد، پس تکلیف ما با عنوان این مقاله چه خواهد شد؟ تقدس و کلیسا، عنوانی که استوار بر رابطۀ تقدس با کلیساست و ما به هر حال از تقدس در معنای عام آن، مفهومی ‌از پاکی و پرهیزگاری را برداشت می‌کنیم. در اینجا به‌نظر می‌رسد که با نوعی از تعارض روبه‌رو هستیم. بدین معنا که از یک‌سو به استناد به معنای ظاهری و آشکار تقدس می‌توانیم از ورود افراد مسئله‌دار به کلیسا جلوگیری کنیم، و از سوی دیگر با اتکا به سیرۀ عملی مسیح که دوست گناهکاران بود، به افراد مسئله‌دار اجازۀ ورود به کلیسا را بدهیم. و حتی در مواردی آنها را نیز ترغیب به آمدن نماییم.

برای روشن‌‌شدن این نوع چالش‌هایی که با آنها روبه‌رو می‌شویم پیشنهاد و روش ما آن است که پیگیری معنای تقدس را از عهد عتیق آغاز کرده، آن را پله به پله مورد بررسی قرار دهیم.

مفهوم کلمۀ تقدس، مقدس، امر مقدس 

واژۀ سامی«‌קָדוֹשׁ» یا به اصطلاح تلمودی «کادوشا»، از ریشه‌ای مشتق شده که به معنای «بریدن و جدا کردن» است، یا چیزی که جداست. این واژه در مورد خداوند هم به کار رفته است. گاهی کتاب مقدس خدا را با نام قدوس می‌خواند، و اشاره به این دارد که گرچه خداوند در آفرینش خود جاری و ساری است، اما در عین ‌حال جدای از آفرینش خود است. کادوش در معانی ثانویه، به معنای جدایی از امور ناپاک نیز می‌باشد. در عهد جدید برای معادل این واژه از کلمۀ «ἅγιος» استفاده شده است که تقریباً به همان معناست، و در زبان لاتین از کلمۀ «Sanctus» استفاده شده است که به معنای چیز مقدس است.

 در کتاب مقدس این واژه به مصادیق مختلف اشاره دارد: 

  • گاهی به خود خداوند، به‌عنوان نام او اشاره دارد. مثلاً وقتی خداوند را با نام «قدّوس» مورد خطاب قرار می‌دهیم (مانند مزامیر ۲۲:۷۱ یا اشعیا ۲۴:۵)؛
  • گاهی نیز به‌عنوان صفت ذاتی او به‌کار رفته است. مثلاً وقتی که خدا را قدّوس بدانیم (مانند هوشع ۹:۱۱)؛
  • گاهی به زمان اشاره دارد. مثلاً آنگاه که زمانی خاص، مقدس انگاشته می‌شود (مانند خروج ۸:۲۰)؛
  • گاه نیز به انسان‌ها (مانند لاویان ۶:۲۱)؛ 
  • یا حتی مکان‌ها (مانند خروج ۳: ۵)؛
  • و یا به اشیاء اطلاق می‌شود (مانند لاویان ۴:۱۶).

چطور می‌شود که چیزی مقدس می‌گردد؟ با ما باشید تا در قسمت بعدی به این پرسش شما پاسخ داده شود.

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.