چگونه میتوانیم رابطههای خانوادگی را در تعامل و تعادل نگه داریم؟ چطور میتوان از دخالت اطرافیان در زندگی جلوگیری کرد؟ برای دانستن جواب، قسمت قبل را مطالعه کنید.
شریک زندگی و فرزندان
«همسرتان را بالا ببرید، نه اینکه او را کوچک کنید.»
یک بازی کاملاً جدید: وقتی بچهدار میشوید، زندگی تغییر میکند. شوهری میگفت: «وقتی بچۀ اولمان بهدنیا آمد، او را بسیار دوست داشتم. البته دوست ندارم اعتراف کنم، اما در عینحال، به او حسادت هم میکردم. احساس میکردم دیگر در مرکز دنیای همسرم نیستم. بعد دو بچۀ دیگرمان هم بهدنیا آمدند و در نتیجه، باید تا جایی که کارم اجازه میداد، به همسرم کمک میکردم. بنابراین، به ناچار، نمیتوانستیم زمان و نیروی زیادی برای یکدیگر صرف کنیم، اما چون در عشق به بچهها و درگیری در زندگی آنها با هم شریک بودیم، احساس طردشدگی به هیچیک از ما دست نداد.»
ایجاد تعادل: گاهی بچه باید در الویت باشد. وقتی آنها هنوز خیلی کوچک هستند، ممکن است مسئلۀ مرگ و زندگیشان در میان باشد، اما به همین ترتیب، زمانهایی هم هستند که والدین باید در الویت باشند، چرا که آنها هم انسان هستند و نیازهایی دارند. اگر کودک یاد بگیرد که خواستههایش همیشه در الویت هستند، وقتی بزرگ شود، به احتمال زیاد، همیشه بهدنبال ارضای خواستههای خودخواهانهاش خواهد بود.
هوای یکدیگر را داشتن: کسی را میشناختم که با نگاه به کودکی خود میگفت: «ما هیچ وقتی نمیتوانستیم بین پدر و مادرمان جدایی بیندازیم. البته قطعاً تلاش خود را میکردیم! ولی حرف مادرم، حرف پدرم هم بود. آنها همیشه مثل هم فکر نمیکردند، اما در مقابل ما همیشه یکصدا بودند. این کار به ما احساس امنیت زیادی میداد. ما برای وفاداری آنها به یکدیگر، احترام بسیاری قائل بودیم. آنها با هم متحد بودند.»
دیگران
شریک زندگی و دوستان: بیشتر زوجها دوستانی دارند. دوستانی که ازدواج کردهاند و ازدواجشان را با مزاح، همدردی، حمایت یا علایق مشترک غنا میبخشند. خانمها ممکن است با خانمهای دیگر یا شوهرانشان با مردانی دیگر دوست باشند. این میتواند تا حدی فضایی بین آنها ایجاد کند، اما در بیشتر ازدواجهای شاد، زن و شوهرها «بهترین دوست» یکدیگر هستند و اجازه نمیدهند هیچ رابطهای دوستیشان را تضعیف کرده؛ یا در آن خللی ایجاد کند. این یعنی گاهی باید به دوستان «نه» و به همسر «بله» گفت.
جلوی دیگران متحد باشید: همسرتان را جلوی دیگران نکوبید (حتی اگر او بخندد، باز هم ممکن است در درون خود رنجیده باشد). در مقابل خویشاوندان یا دوستان از او حمایت کنید. اگر همسرتان آنجا نیست، او را در صحبتهایتان بالا ببرید، نه اینکه او را کوچک کنید. شما وفاداری خود را با چیزهایی که به هم یا در مورد یکدیگر جلوی دیگران میگویید، نشان میدهید.
شریک زندگی و دیگر مردان و زنان: وفاداری کلمۀ خوبی است و این ایده را تداعی میکند که دو نفر مورد اعتماد یکدیگرند و در تعهد به هم، مصمم هستند. زوجین در روز عروسی، به یکدیگر قول میدهند تا از نظر جنسی به یکدیگر وفادار بمانند. از نظر آنان، شکستن این عهد، عمیقاً و بهطور ذاتی اشتباه است. کتابمقدس برای خیانت جنسی، کلمۀ «زنا» را بهکار برده و بهطور واضح و شفاف، اعلام میکند: «زنا مکن» (خروج ۲۰:۱۴). این کار نه تنها خطا ورزیدن نسبت به همسر، بلکه گناه ورزیدن به خدا نیز هست. اما این گناه چگونه اتفاق میافتد؟