ازدواج‌های خوب، همین‌طوری اتفاق نمی‌افتند. قصد ازدواج دارید؟ از ازدواج خود، ناامید شده‌اید؟ می‌خواهید ازدواجتان هرچه بهتر شود؟… اگر مایل به دانستن موضوع این سری مقاله‌ها هستید، مقدمه را مطالعه کنید.

ارتباط چیست؟

 

«اگر سرتان آن‌قدر شلوغ است که نمی‌توانید با هم گفت و شنود داشته باشید، بیش از حد مشغله دارید!»

ارتباط یعنی گفت و شنود با یکدیگر. چرا؟ برای اینکه بتوانیم دیگران را درک کنیم و آنها نیز ما را درک کنند. شما طی صحبت کردن، شریک زندگی‌تان را وارد دنیای درونی خود می‌کنید و هنگامی که از او می‌شنوید، وارد دنیای او می‌شوید. گفت و شنود، امکان درک متقابل را فراهم می‌کند. برای مثال، خواهید فهمید که چه چیزی شوهرتان را عصبی می‌کند، خانم شما چه احساسی دارد و چگونه می‌توانید نیازهای یکدیگر را تأمین کنید. آیا این کار می‌تواند دلیل دیگری هم داشته باشد؟ بله، ارتباط نشان می‌دهد که شما به همسرتان اهمیت می‌دهید و دوست دارید بدانید که همسرتان چه فکری در سر دارد. برای شما آن‌قدر مهم است که در مورد آن سؤال می‌پرسید… و حاضرید از او بشنوید. شما به ترس‌ها و امیدهای همسرتان گوش می‌دهید و در غم‌ها و شادی‌های او شریک می‌شوید. شما برای یکدیگر وقت می‌گذارید.
اما گاهی…
آقا می‌گوید: «ما با هم دعوا نداریم، فقط دیگر صحبت نمی‌کنیم.»
و خانم هم می‌گوید: «دیگر حرفی برای گفتن نداریم!»
اما چرا چنین می‌شود؟

 

موانع ارتباط

سال‌های کودکی: چگونگی ارتباط والدین با یکدیگر و با فرزندان خود، می‌تواند تأثیر بسزایی بر زندگی و ازدواج فرزندان داشته باشد. اما با وجود آنکه سال‌های نخستین زندگی می‌تواند برخی مسائل را توضیح دهد، اما نباید به‌عنوان عذر و بهانه از آنها یاد کرد. شما مجبور نیستید مثل پدرتان ساکت باشید؛ یا مانند مادرتان داد و فریاد کنید. شما می‌توانید انتخاب کنید.

  • ترس: آیا از اینکه هنگام صحبت‌کردن، ضعیف یا احمق به‌نظر بیایید، می‌ترسید؟ اگر فکر می‌کنید صحبت‌نکردن، بهتر از آن است که مورد تمسخر واقع شوید؛ یا دست رد به سینه‌تان بزنند، هرگز نمی‌توانید نظرتان را ابراز کنید. همین‌طور، با صحبت‌نکردن، نمی‌توانید جلوی انفجار خشم کسی را بگیرید.
  • آشتی به هر قیمتی: بعضی افراد هر کاری می‌کنند تا از کشمکش‌ها جلوگیری و آن را زیر فرش جارو کنند، اما باید بدانیم که «بله قربان، خیر قربان و هرچه شما بگویید قربان» انسان‌ها را به دیکتاتورها و زیرپایی‌ها تبدیل می‌کنند. ممکن است در این فضا، شکلی از آرامش به‌وجود آید، اما نه برای دیکتاتورها و نه برای زیرپایی‌ها، احترامی به بار نخواهد آورد.
  • انتقاد: اظهار نظرهای منفی می‌توانند شما را به این فکر بیندازند که: «صحبت کردن چه فایده‌ای دارد؟ او که همیشه حال من را می‌گیرد. چرا به خودم زحمت صحبت بدهم؟» اظهار نظرهایی مثل «حرف‌زدن با تو مثل حرف‌زدن با دیوار است»، «چه حرف احمقانه‌ای»، «چرند نگو» و «یک کم بزرگ شو»، ممکن است برای گوینده خوشایند باشند، اما شنونده را نابود خواهند کرد.
  • تلویزیون: تماشای تلویزیون با هم می‌تواند زمانی برای سهیم‌شدن و داد و ستد ارتباطی نیز باشد، اما هنگامی که یک نفر ساعت‌های طولانی را به تنهایی پای کامپیوتر یا تلویزیون می‌نشیند، دیگری ممکن است تصور کند که او کامپیوتر یا تلویزیون را به شریک زندگی‌اش ترجیح می‌دهد. این ناراحتی سپس تبدیل به خشم، خشم تبدیل به کناره‌گیری و کناره‌گیری نیز تبدیل به سکوت خواهد شد.
  • زمان خواب: اگر در زمان‌های مختلف به رختخواب بروید، به احتمال زیاد در زمان‌های مختلف نیز بیدار خواهید شد، پس ارتباطات کمتری در ابتدا و انتهای روز اتفاق خواهد افتاد.
  • مشغله: اگر سرتان آن‌قدر شلوغ است که نمی‌توانید با هم گفت و شنود داشته باشید، بیش از حد مشغله دارید! اگر بیش از حد مشغله داشته باشید، بیش از حد هم خسته خواهید شد و اگر بیش از حد خسته باشید، به احتمال زیاد، باعث ایجاد شعله‌های خشم و در نتیجه، خشکیدن ریشه‌های گفت‌و‌گو خواهید شد.
  • پرحرفی: اگر یکی از طرفین تمام مدت عنان سخن را در دست بگیرد، دیگری از صحبت کردن و در نهایت، از شنیدن نیز دست برخواهد داشت.
  • رنجش: ناراحتی‌های گذشته (از گذشته‌های دور یا نزدیک) به زمان حاضر کشیده می‌شوند. با به‌یاد‌آوردن آن خاطرات، فرد دوباره آن درد را زندگی می‌کند. درست مثل اینکه آن اتفاق دردناک همین الان در حال رخ دادن است. پس از آن است که کلمات تلخ به‌سوی افراد پرتاب می‌شوند؛ یا اینکه فرد سکوت تلخ خود را فرو می‌بلعد. زوجی را می‌شناختم که درجات مختلفی از قهر داشتند. «قهر معمولی» آنها چند ساعت، «فرا قهر» آنها چند روز، و « فرا فرا قهر» آنها تا چند هفته هم طول می‌کشید. قهرها قطب مخالف گفت و شنود هستند.

دیدگاه شما در مورد این مطلب:
این دیدگاه به‌طور خصوصی برای ما فرستاده می‌شود. بنابراین، مشخصات شما «کاملاً» محفوظ است.