در مسیر پیبردن به مفهوم، اهداف و عملکرد کلیسا با هم همراه هستیم. در قسمت ششم این سری مقالات، بهطور کوتاه میپردازیم به ۱۲ دلیلی که برخی از ایمانداران به کلیسا نمیروند. برای برخی شاید این دلایل بسیار قانعکننده و قوی باشند، و برای عدهای دیگر شاید تنها بهانههایی بیش نیستند. نظر شما چیست؟ واقعیت این است که تعداد مسیحیانی که به کلیسا نمیروند رو به افزایش است، بهخصوص بعد از همهگیری ویروس کرونا. بنابراین، مهم است که به این موضوع بپردازیم.
گروه اول: حوصلهٔ کلیسا را ندارند
این دسته، خیلی ساده خود اعتراف می کنند که دیگر حوصلهٔ کلیسا را ندارند. اینها چون آن عطش اولیهٔ روحانیشان فروکش کرده است، دیگر نه حوصلهٔ موعظه را دارند، نه سرود پرستشی، نه مشارکت و نه حتی حوصلهٔ برخاستن و رفتن به کلیسا را.
گروه دوم: به کلیسا نیاز ندارند
وضعیت این گروه شاید وخیم¬تر از گروه اول است. این عزیزان معتقدند که در رابطهای عاشقانه با عیسی مسیح هستند و نیازی به کلیسا ندارند. آنها بر این باورند که بهمحض ورود به کلیسا درگیر آدمهای دیگر میشوند و هیچ علاقهای به این کار ندارند.
گروه سوم: به رهبری کلیسا و اعضا اعتماد ندارند
این دسته از افراد تجربیات تلخی از گذشته دارند و به دلیل برخی از مشکلات کلیسا را ترک کردهاند. به همین دلیل آنها نسبت به هر گروه مسیحی و کلیسا تلخ شده¬اند و هیچ موقع نمیتوانند به کلیسا آن اعتماد کافی را داشته باشند.
گروه چهارم: در جمع کلیسا احساس امنیت نمیکنند
این شاید بیشتر مختص برادران و خواهران مسیحی ما در ایران باشد؛ چون احساس میکنند که در شرایط فعلی ایران هر جایی که مسیحیان جمع شوند، مأموران میآیند و آنها را دستگیر میکنند. شاید اصلاً در همان جمع کلیسایی احساس امنیت نمیکنند.
گروه پنجم: طولانی و بینظم بودن جلسات
آنقدر جلسات پُربار و پُربرکت هستند که از گنجایش مغز خارج است! موعظات طولانی، ۳ شهادت مختلف، ۷۴ سرود و در کل، جلسه بسیار بینظم و طولانی است.
گروه ششم: جلسات هیچ برکتی برایشان ندارند
بر عکس گروه قبلی، این دسته از افراد احساس میکنند که جلسات خیلی بیمحتوا هستند. موعظه یا کلام خاصی تعلیم داده نمیشود، پرستش درست و حسابی هم ندارند و آنها نصیب کافی نمیبرند.
گروه هفتم: در این کلیسا تعالیم غلط وجود دارد و با اعتقادات من در یک مسیر نیست
شاید شخصی فکر کند من بهعنوان ایماندار قدیمی با یک سری تعالیم خاصی رشد کردهام و از دید من این شبان تعالیم عجیب و حتی غلطی را میدهد که من را از مسیر درست منحرف میکند.
گروه هشتم: مشارکت در کلیسا بسیار ضعیف است
در این کلیسا شخص خاصی را نمیشناسند و خود را خیلی غریب میبینند. نه دوستی و نه آشنایی. برای آنها این جمع سرد است.
گروه نهم: در کلیسا مدام احساس قضاوتشدن و محکومیت دارند
برای این گروه از افراد، یا واقعاً این اتفاق میافتد و آن کلیسای خاص مدام افراد را قضاوت میکند؛ یا گاهی احساس اعتماد به نفس یا عزت نفس پایین اشخاص است که آنها را به این افکار وا میدارد.
گروه دهم: این کلیسا مدام با گناه سازش ند و هشدارهای کلام جدی گرفته نمیشود
قدوسیت کلیسا برای این دسته افراد امری است بسیار مهم و از دید آنها کلیسای خودشان این مسئله را به اندازه کافی جدی نمیگیرد و سازش میکند.
گروه یازدهم: در کلیسا هیچ موقعیت خدمتی و پیشرفتی برایشان وجود ندارد
یا کلیسا به اندازهٔ کافی خادم دارد و دیگر نیاز به خادمین جدیدتر و جوانتر برای خدمت دیده نمیشود؛ یا برعکس، ۲ یا ۳ عزیز کلیدی همهٔ کارها را انجام میدهند.
گروه دوازدهم: کلیسا نرفتن به دلایلی چون بیماری، کار، دوری راه، درس فراوان و …
بهنظر شما این دلایل برای نرفتن به کلیسا به اندازهٔ کافی قانعکننده هستند؟ آیا ما خوانده نشدهایم که به کلیسا برویم؟ چرا به کلیسا نیاز داریم؟ با ما در این سری مقالات همراه باشید تا به موضوعات بیشتری بپردازیم. همچنین، اگر علاقهمند هستید مطالب این دروس را در ویدیوهایی کوتاه دنبال کنید، تشویقتان میکنم به وبسایت «سلام مسیحی» یا شبکههای اجتماعی آن سری بزنید.